۱۳۹۷ مهر ۱۶, دوشنبه

تزهای دهگانه راجع به رابطه نژاد و نژادپرستی (راسه و راسیسم) (۲)


 مارتین بلومن تریت
برگردان
شین میم شین

تز اول
ادامه

۹
ما با دو نوع از راسیسم سر و کار داریم:

الف
راسیسم دیفرنسیال
(اتنوپلورالیسم

راسیسم ارزش تراش
و
  سلسله مراتب تراش
 (هیرارشی)

ب
راسیسم نوع دوم همبستر با سوسیال ـ داروینیسم

این نوع از راسیسم
به طور بی واسطه ارزش تراشی نمی کند.
بلکه
به طرز آشکار و نهان
بر سینه پیروزمندان در مبارزه اقتصادی
 مدال نژاد برتر را سنجاق می کند
و
بازندگان در مبارزه اقتصادی
را
آشکارا
زباله
قلمداد می کند.

۱۰
این نوع از راسیسم
که
نتایج تاریخی معینی
را
بیولوژیزه می کند
در
متروپول ها
تشکیل یافته است.

۱۱
راسیسم دیفرنسیال
نهایتا
به راسیسم ارزش تراش می رسد
ولی
 به دلایل اوپوتونیستی بر زبان نمی راند.

۱۲
راسیسم دیفرنسیال
بند از پای دیسکورس (بحث) ناسیونال ـ سوسیالیستی ئی برمی دارد
بی آنکه خود در این دیسکورس شرکت ورزد.

۱۳
این در مورد فرم معینی از مولتی کولتورالیسم (چندین فرهنگرایی) خیرخواه نیز مصداق دارد
که
اگر از نزدیک در نظر گرفته شود،
معلوم می شودکه مولتی راسیسم است:
«تقسیم بندی بنا بر «فرهنگ ها» و «قومیت ها»
در
آلمان
  فرم دهی از بالا ست
که
در خدمت حل دولتی ـ سیاسی (ادمینیستراتیو) و حقوقی ـ سیاسی «مسئله خارجی ها»
و
به طور غیر مستقیم
در خدمت «بیگانه سازی» است.

۱۴
مخترعین «فرهنگ ها»
قبل از همه
 معلمین و کارکنان ادارات اجتماعی
بوده اند
که
اکنون سر و کارشان با آنها ست.

۱۵
این فرم دهی از بالا
پس از به آتش کشیدن مساکن مهاجرین ترک
در مقابل بسیج خودپوی خارجی  ستیزان از پایین
قرار دارد
که
 همبایی قومیتگرانه کسانی را تحمیل می کند که به لحاظ اجتماعی به همدیگر تعلق ندارند.
   
۱۶
در فضای اجتماعی خصومت آمیز و مخالفت آمیز
قوم سازی از بیگانگان 
و
قوم سازی از خودی ها
یکدیگر
را
مشروط می سازند و تقویت می کنند.

۱۷
از آنجا که مهاجرین
در
آلمان
به قول هانا ارندت
حق داشتن حقوق سیاسی
را
ندارند،
اجازه آن را هم ندارند که خود را بنا بر منافع اجتماعی، سیاسی و اقتصادی
در
جامعه
متمایز سازند
و
در
کمپرومیس سازی های  جمعی در زمینه اختلافات منفعتی به طرز مؤثری شرکت ورزند.
(فرانک ـ اولاف رادکه)

۱۸
بازتاب قوم سازی از خویش
در پی قوم سازی از بیگانگان
اغلب
به مثابه دستاویزی مورد استفاده قرار می گیرد
که
گویا
گروه های اجتماعی قادر و مایل به همپیوندی (انتگراسیون) نیستند.

۱۹
بدین طریق تأثیر راسیسم
به مثابه علت راسیسم جا زده می شود.

۲۰
هر جا که مهاجرین به لحاظ راسیستی تحت ستم قرار ندارند،
خود
را
همرنگ و همگون می سازند.

آنگاه
خود
را
دیگر
به مثابه موجودات بیگانه احساس نمی کنند
که
در جامعه دشمنخو
جا زده می شوند.

۲۱
وجوه مشترک کلیه انسان ها
به مثابه موجودات نوعی واحد
ماهیتا
بیشتر از  تفاوت های شان است.

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر