شین میم شین
نه اندیشه
مادرزاد وجود دارد
و
نه اندیشیدن
مادرزادی.
اندیشیدن
را
باید مثل هرعلم،
در روندی دشوار
فراگرفت.
۱
مهیا کن روزی
مار و مور
اگر چند، بی دست
و پای اند و زور
معنی
تحت اللفظی:
خدا
رزاق مار و مور است.
بی
اعتنا به اینکه نه دست دارند، نه پا و نه زور.
هی
شیخ
شیراز،
مار و
مور
را
دستکم
نباید گرفت.
امان
از زور مار و مور.
سؤال
سعدی در این بیت شعر،
دیالک تیک ت و مصرف
را
با
دوئالیسم ه و مصرف جایگزین می سازد
و
از
مار و مور
موجوداتی انگل و علیل و ذلیل و مصرف کننده صرف
سرهم بندی می کند.
جواب
سعدی در این بیت شعر،
دیالک تیک تولید و مصرف
را
با
دوئالیسم هدیه و مصرف جایگزین می سازد
و
از
مار و مور
موجوداتی انگل و علیل و ذلیل و مصرف کننده صرف
سرهم بندی می کند.
۲
سؤال
کاری که سعدی در این بیت شعر انجام می دهد،
انعکاس زندگی اشراف بنده دار، ف و دربار در آیینه مات
زمین است.
جواب
کاری که سعدی در این بیت شعر انجام می دهد،
انعکاس زندگی اشراف بنده دار، فئودال و دربار
در
آیینه مات زمین
است.
۳
در قاموس سعدی، مار و مور به همانسان روزگار می
گذرانند، که اشراف بنده دار، فئودال و دربار.
سؤال
همانطور که اشراف بنده دار، فئودال و دربار در ت مایحتاج خود شرکت نمی ورزند،
به همان سان هم مار و مور مفتخور اند.
جواب
همانطور که اشراف بنده دار، فئودال و دربار در تولید مایحتاج خود شرکت نمی ورزند،
به همان سان هم مار و مور مفتخور اند.
۴
همانطور که اشراف بنده دار، فئودال و دربار کار مادی
(تولیدی) را ننگ می شمرند و مایحتاج خود را از سوی توده مولد و زحمتکش حاضر و
آماده در اختیار می گیرند، همان طور که آنها ماست و پنیر و طعام و عسل و گلقند و لباس
و قصر و باغ و اسب و ساز و برگ جنگ و تفریح و تفرج خود را حاضر و آماده از سوی
توده مولد و زحمتکش دریافت می کنند و از چند و چون تولید
آنها کوچکترین خبری ندارند،
به همان سان هم مار و مور
رزق و روزی خود را از سوی خدا دریافت می کنند.
سؤال
شیوه زندگی مار و مور،
الف زمینی ـ تعمیمی شیوه زندگی اشراف بنده دار، فئودال و دربار است.
این ادعای سعدی ادعائی از سر تا پا تخیلی و تعمدی
است.
جواب
شیوه زندگی مار و مور، انعکاس زمینی ـ تعمیمی شیوه زندگی اشراف بنده دار،
فئودال و دربار است.
این ادعای سعدی ادعائی از سر تا پا تخیلی و تعمدی
است.
۵
جانوران زندگی انگلی نمی شناسند.
حتی
لاشخورها،
که
فونکسیون نظافت طبیعت
را
به عهده دارند،
برای کشف لاشه و تغذیه از آن
زحمت می کشند.
مار طعمه خود را با توسعه
استراتژی تولیدی شگفت انگیزی شکار می کند.
کسی غذای حاضر و آماده برای
مار و مور نمی فرستد.
چه بسا شیرانی که به علت جراحت،
بیماری و ناتوانی از شکار، از گرسنگی می میرند.
به نظر سعدی
خدا مسئولیت روزی هر موجودی
را
از
مار و مور
تا
حیوان و انسان
به عهده دارد.
حدود یک صد سال بعد،
خواجه حافظ
نیز
همین نظر را دارد :
ما آبروی فقر و
قناعت نمی بریم
با پادشه بگو،
که روزی مقدر است.
معنی
تحت اللفظی:
ما
فقر
را به ترفند قناعت تحمل می کنیم.
به
پادشاه بگویی
که
رزق و
روزی موجودات زنده
را
خدا
مقرر کرده است.
ادامه
دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر