۱۳۹۷ شهریور ۱۷, شنبه

تأملی در زمینه اعدام در فرم های متنوع آن (۲)



تأملی 
از
میمحا نجار

۱
روی مقوله اعدام 
  باید کار عمیق زمانگیری انجام یابد. 

اعدام 
تازگی ندارد. 

اعدام 
پدیده ای هم نیست که خاص مجانین جماران باشد. 

خیلی از مفاهیم 
مبهم مانده اند 
اگرچه معروف خاص و عام اند.

اعدام چیست؟ 
اعدام
را 
می توان  مفهوم (مقوله) فلسفی عامی محسوب داشت
که
نتیجه تجرید انواع مختلف، متفاوت و متضاد حذف فیزیکی همنوع
است.
سنت رایجی است
که
دزد آفتابه 
را
دستگیر می کنند و در معابر عمومی به تماشا می گذارند 
تا 
هر رهگذری بر سر و صورتش تف اندازد.
ولی
کسی
اشاره ای به غارتگران کلانی نمی کند 
که
 میلیاردها دلار از دارایی ملی ملل را به جیب می زنند.
۲
اعدام
یکی دو نفر از اعضای جامعه
را
هر رهگذری تماتیزه می کند و به زمین و زمان دشنام می دهد،
ولی 
کمتر کسی به اشغال بی رحمانه و بی شرمانه کشورها
 و
 کشتار میلیونی سکنه آنها و دربدرسازی دهها میلیون از آنها
اشاره می کند.
جامعه بشری هر چه بیشتر پیشرفت می کند،
طبقه حاکمه انگل
به همان اندازه قوی تر، قدر قدرت تر، متظاهرتر، عوامفریب تر، خردستیزتر و خونریزتر می شود.
اکنون
طبقه حاکمه  امپریالیستی در ممالک اروپا 
فخرفروشانه
از
ممنوع اعلام کردن شکنجه و اعدام همنوعان دم می زند
و
کشورهای عقب مانده از قافله تمدن و پیشرفت
را
به بهانه اعدام اعضای جامعه
مورد سرزنش قرار می دهد.
ضما
همان کشورهای عقب مانده
را
به طور مستقیم و یا غیرمستقیم
با واسطه و بی واسطه
 به خاک و خون می کشد.

برخی از ساده لوحان فاقد حافظه تاریخی
هم
فریب تبلیغات خر رنگ کن طبقه حاکمه را می خورند
و
از ننگ بشریت بودن اعدام 
دم می زنند.
۳
ما 
برای شروع تأمل بر روی مقوله اعدام
به 
تجزیه و تحلیل
چند شعر معروف در این زمینه
خطر می کنیم:
  
ای جلاد ننگت باد
(هوشنگ ابتهاج)
(رشت، ۱۳۳۱) 

روشندلی به درستی نوشته است 
که
این شعار شاعر معیوب است.
چرا و به چه دلیل؟

۴
ای جلاد ننگت باد 
ایراد این شعار شاعر،
قبل از همه
این است
که
جلاد
را
مورد حمله قرار می دهد.
جلاد مورد نظر شاعر
هر هویتی هم که داشته باشد،
مأمور
خواهد بود.
مهره
خواهد بود.
فرد 
خواهد بود.
عضو 
خواهد بود.
۵
شاعر در این شعار
عملا و عینا
یعنی 
چه بداند و چه نداند
چه بخواهد و چه نخواهد
دیالک تیک جزء و کل 
را
مأمور و آمر
را
مهره و شطرنج
را
عضو و طبقه
را
فرد و جامعه
را
وارونه می سازد.
یعنی
نقش تعیین کننده
را
از آن جزء (مأمور، مهره، فرد، عضو) جا می زند
و
توده
را
گمراه می سازد.
یعنی
به دنبال نخود سیاه می فرستد.

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر