۱۳۹۷ شهریور ۲۰, سه‌شنبه

پای منبر دکتر مرتضی محیط و پامنبری های او (۱۳)


مرتضی محیط
(متولد ۱۳۱۴ در شوشتر خوزستان)
نویسنده و پژوهشگر
مقیم کالیفرنیا
حوزهٔ فعالیت او بیشتر در زمینهٔ مسائل سیاسی، اجتماعی و اقتصادی است.
وی از حامیان جنبش سبز و از مخالفان حملهٔ نظامی به ایران است و آن را با هدف نابودی ایران تحت عنوان دخالت بشردوستانه می‌داند.
 
یادداشتی بر مفهوم "چپ ملی" در دیدگاه دکتر مرتضی محیط
نویدنو
 
تلخیص، ویرایش و تحلیل
از
یدالله سلطان پور
 
پامنبری ها:
 
۱
"ملی گرایی سه آتشه"
بیشتر تداعی کننده 
نوعی ناسیونالیسم افراطی
 و 
گرایشاتی چون پان ترکیسم، پان عربیسم و انواع پان (پانیسم) های مشابه دیگر
و
بدتر از آن
حتی
 شووینیسم و نازیسم
است.
 
از همین جمله پامنبری ها
معلوم می شود 
که 
حضرات 
فاقد دانش و دقت و معرفت مفهومی اند.
 
به همین دلیل با شنیدن مفهوم «ناسیونالیسم سه آتشه» از دهان دکتر محیط
به یاد دهها مفهوم متفاوت می افتند.
 
آدم
بی اختیار
یاد فرهنگ های بی فرهنگ لغات جماران و جمکران می افتد
که
برای
واژه واحدی
صد واژه مترادف متفاوت عرضه می دارند
تا
مفهوم مبهم
خرفهم 
شود
بدون اینکه فهمیده شود.
 
خدا کند
روزی
این ایرانی جماعت بیگانه با مفاهیم
اعتنایی به مفاهیم کنند و خوش باشند.

تیر دعا رها ست
در 
این اسمان
 
کجا ست،
مرغ دلی که سینه سپارد به تیر ما؟
 
۲
نسبت دادن اینگونه القاب به مارکس
بشدت دور از حقیقت و دور از انصاف به نظر می رسد.
 
عجب انتقادی از مرتضی محیط توسط پامنبری ها.
 
مش مرتضی محیط 
دوره کودکی خود را با دوره کودکی کارل مارکس
مقایسه کرده است:
مرتضی کوچیکه ۱۶ ساله 
هم 
هوادار مش مصدق بود،
 یعنی ملی از در عقب بود
و
هم
امریکوفیل بود،
یعنی یانکی پرست بود.
 
حالا
رشد کرده و به مقام مارکس پیر 
ارتقا یافته است.
 
افغانی ها
حسابی از مواعظ مرتضی محیط فیض می برند.
 
حتما 
حمایت مالی هم می کنند. 

به ما هم مرتب توصیه می کنند که حمایت مالی و جانی کنیم و فیض بریم و آدم شویم.

چون
افغانی ها اهل حدیث اند 
و 
می دانند 
که
سگ اصحاب غار
روزی چند
پای منبر نشست و آدم شد.
 
۳
نسبت دادن اینگونه القاب به مارکس
بشدت دور از حقیقت و دور از انصاف به نظر می رسد.
 
کدام القاب؟
 
لقب اصلا چیست؟
 
من   - زور دکتر محیط این است که دکتر مارکس هم در ایام نوجوانی
طرفدرا مش مصدق آلمانی بوده و ملی بوده است.
آنهم ملی سه آتشه بوده است.
 
مقایسه ای در بین است و توهمی.
نه کمتر و نه بیشتر.
 
کدام حقیقت
کدام بی انصافی؟
 
دکتر محیط راجع به کلاسیک های جدید هم ظاهرا حرف هایی زده است.
مثلا
راجع 
به 
مشد علی خدایی
مش فرخ سیستم نگهدار
مش مریم جولیانی - مولیانی و غیره
 
ما
که
گوش شنوا نداریم
تا
بشنویم و رستگار شویم.
 
۴
این ادبیات،
فاقد دقت علمی است
و
با
محتوی اساسی مارکسیسم
به عنوان دانش مبارزه طبقاتی و رهایی بخش بشر از مناسبات مبتنی بر استثمار سیستم سرمایه داری
و
بنای جامعه سوسیالیستی مبتنی بر توسعه انسانی
سازگار نیست.
 
عجب جفنگی.
 
اولا
این جفنگیات مش محیط
 جفنگمفاهیم اند و نه ادبیات.
 
ثانیا 
من - زور از محتوای اساسی مارکسیسم چیست که این زباله ها با آن ناسازگار باشند؟
 
تعریف پامنبری ها از مارکسیسم و محتوای اساسی آن
اما
شنیدنی تر است:
 
مارکسیسم
دانش مبارزه طبقاتی و رهایی بخش بشر
 از
 مناسبات مبتنی بر استثمار سیستم سرمایه داری
و
بنای جامعه سوسیالیستی مبتنی بر توسعه انسانی است.
 
مارکسیسم
بدین طریق
هم 
تحریف می شود
و
هم
مثله و مخدوش و ناقص الخلقه و معیوب می گردد.
 
مارکسیسم
بدین طریق
ابزار واره می شود:
ابزار مبارزه طبقاتی و رهایش بشر از شر سرمایه داری می گردد.
 
مارکسیسم
بدین طریق
به 
  دانش لازم
برای مبارزه بر  ضد کاپیتالیسم و بنای سوسیالیسم
 تقلیل داده می شود.
 
بی دلیل نیست
که
یکی از سرسخت ترین پامنبری های دکتر محیط
بهره گیری ما از تئوری و متد مارکسیستی - لنیینستی
جهت تحلیل هر اثر فکری و فلسفی و نظری و هنری و مذهبی
را
کفر محض قلمداد می کرد و کلی بد و بیراه تحویل مان می داد.
 
مارکسیسم
چیست؟
 
ما
به این سؤال دهها بار جواب داده ایم.
 
ادامه دارد.
 
 

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر