۱۳۹۶ اردیبهشت ۴, دوشنبه

حیدر مهرگان و «حماسه» گلسرخی (۶۳)

 
ویرایش و تحلیل از
یدالله سلطان پور
 

رفیق توده ای
 ادامه داه بود:
  مسئله امروز ما
 درک دیالکتیکی این اصل است 
که شرایط عینی مستقل از ما و اراده و خواست ما ست. 
 
 
وقتی خسرو گلسرخی می گوید که توده ای نسل جوان جدید، به عوض اندیشه، کاه و یونجه و علوفه در آخورش می ریزد، به همین دلیل است.
حریف توده ای و یا حیدر مهرگان حرف دهان خود را حتی نمی فهمد.
آنچه که مستقل از آدم ها و اراده و میل و هوس آنها وجود دارد، ماده است.
واقعیت عینی است.
 
این سخن حریف توده ای و یا حیدر به معنی ارائه ی راه حل ماتریالیستی به مسئله اساسی فلسفه است:
ماده بر روح مقدم است.
(شرایط عینی مستقل از ما و اراده و خواست ما ست.
 
به عبارت دقیقتر در دیالک تیک ماده و روح نقش تعیین کننده از آن ماده است.
 
در فلسفه به عوض مقوله ماده از مفهوم وجود هم استفاده می شود و به عوض مقوله روح از مفهوم شعور.
مفاهیم ماده، وجود، روح و شعور، عالی ترین مفاهیم فلسفی اند.
 
بالاتر و وسیع تر و عالی تر از این مفاهیم، مفهومی وجود ندارد.
یعنی نمی توان مفهومی پیدا کرد که از بسط و تعمیم آن ماده و یا روح پدید آید.
ماده و روح (وجود و شعور) شاهنشاه مفاهیم اند. 

به همین دلیل ماده و وجود و روح و شعور، مقوله فلسفی (عالی ترین مفهوم فلسفی) نامیده می شوند.
 
اگر به عنوان مثال، مقوله ماده را بسط و تعمیم دهیم به مواد فیزیکی، شیمیایی، اتم، موله کول، سلول، بافت، اندام، ذره، کهکشان، صخره، نبات، جانور، انسان، جامعه، مناسبات تولیدی (لنین) و غیره می رسیم.
 
اجامر بی خبر از خدا و خرما در کشور عه «هورا» و عا «شورا» خیال می کنند که ماده همان ماده فیزیکی و شیمیایی است.
 
جلوی تخته سیاه مدارس، می ایستند و تکه گچی را نشان محصلین بیچاره می دهند و می فرمایند:
ماتریالیست ها ادعا می کنند که همه چیز از گچ است.
بی آنکه حتی بدانند، گچ چیست.
 
۱
  مسئله امروز ما
 درک دیالکتیکی این اصل است 
که شرایط عینی مستقل از ما و اراده و خواست ما ست. 
 
دیالک تیک ماده و روح و یا وجود و شعور از دیالک تیک های ماتریالیسم دیالک تیکی است.
موضوع ماتریالیسم دیالک تیکی، کل هستی است.
یعنی هم طبیعت اول است.
هم طبیعت دوم (جامعه بشری، انسان) و هم تفکر است.
 
مفاهیم و قوانین ماتریالیسم دیالک تیکی شامل حال کل هستی (طبیعت، جامعه، تفکر) می شوند.
یعنی عالی ترین و کلی ترین مفاهیم و قوانین اند.
 
مفاهیم زیر به عنوان مثال جزو مفاهیم ماتریالیسم دیالک تیکی اند:
ماده و روح (وجود و شعور)
 فرم و محتوا
پدیده و ماهیت (نمود و بود)
فرم نمودین و محتوای ماهوی
حرکت و سکون
کمیت و کیفیت (چند و چون)
 پیوند و تضاد
پیوست و گسست (تداوم و شکست)
جزء و کل
منفرد (خاص) و عام
و غیره
 
مراجعه کنید به ماتریالیسم، ایدئالیسم، مفاهیم فوق الذکر در تارنمای دایرة المعارف روشنگری
 
۳
  مسئله امروز ما
 درک دیالکتیکی این اصل است 
که شرایط عینی مستقل از ما و اراده و خواست ما ست.
 
 
دیالک تیک ماده و روح و یا وجود و شعور اگر بسط و تعمیم یابد به دیالک تیک وجود اجتماعی و شعور اجتماعی می رسد.
دیالک تیک وجود اجتماعی و شعور اجتماعی عالی ترین دیالک تیک ماتریالیسم تاریخی است.
موضوع ماتریالیسم تاریخی کل جامعه بشری از هر نوع است.
مفاهیم و قوانین ماتریالیسم تاریخی شامل حال کل جامعه بشری می شوند.
یعنی عالی ترین و کلی ترین مفاهیم و قوانین جامعه بشری را تشکیل می دهند.
 
مفاهیم زیر به عنوان مثال جزو مفاهیم ماتریالیسم تاریخی اند:
وجود اجتماعی و شعور اجتماعی
فرد و جامعه (فرمی از بسط و تعمیم جزء و کل)
شخصیت و تاریخ (جامعه)
نیروهای مولده و مناسبات تولیدی
زیربنای اقتصادی (مناسبات تولیدی، ساختار جامعه بشری) و روبنای ایده ئولوژیکی
درک ماتریالیستی تاریخ و درک ایدئالیستی تاریخ 
سوبژکت و اوبژکت (ذهن و عین) 
 
مراجعه کنید به ماتریالیسم تاریخی، مفاهیم فوق الذکر در تارنمای دایرة المعارف روشنگری
 
۴
 
 
  مسئله امروز ما
 درک دیالکتیکی این اصل است 
که شرایط عینی مستقل از ما و اراده و خواست ما ست. 

ستون سوم فلسفه مارکسیستی که چه بسا ناشناخته می ماند و حتی نامی از آن بر زبان نمی گذرد، تئوری شناخت (معرفت) است.
در اغلب متون مارکسیستی، ماتریالیسم دیالک تیکی و تاریخی برجسته می شود و تئوری شناخت فراموش می گردد.
خیلی از سران احزاب مدعی کمونیسم چه بسا حتی نامی از تئوری شناخت نشنیده اند.
حریف توده ای و حیدر هم جزو این غافلجماعت اند.

تئوری شناخت در فلسفه، رشته مستقلی را با حوزه موضوعی نسبتا مستقلی تشکیل می دهد.

مسائل اصلی تئوری شناخت به شرح زیر اند:
موضوع شناخت
 منشاء شناخت
 ماهیت شناخت
 مبانی شناخت
نیروهای محرکه شناخت
مراحل شناخت
فرم های شناخت
اسالیب (متدهای)  شناخت
سمیوتیک
حقیقت
رابطه تئوری و پراتیک
مسائل علمی و نظری (تئوریکی)

موضوع  تئوری شناخت، کل تفکر بشری است.
مفاهیم و قوانین  تئوری شناخت، شامل حال کل تفکر بشری می شوند.
یعنی عالی ترین و کلی ترین مفاهیم و قوانین تفکر بشری را تشکیل می دهند.
 
مفاهیم زیر به عنوان مثال جزو مفاهیم  تئوری شناخت اند:
تصویر و ذات (محمد زهری)
تخیل
تصور
ادراک (استنباط)
احساس
حسی و عقلی
تجربی و نظری (امپیری و تئوری)
تئوری و پراتیک 
عمل
متد (اسلوب)
 سوبژکت و اوبژکت (ذهن و عین)
 
مراجعه کنید به شناخت، تئوری شناخت، تدارک تئوریک توضیح تئوری شناخت در تارنمای دایرة المعارف روشنگری
 
۵
  مسئله امروز ما
 درک دیالکتیکی این اصل است 
که شرایط عینی مستقل از ما و اراده و خواست ما ست. 
 
حالا می بینیم که دیالک تیک سوبژکت و اوبژکت (ذهن و عین کذایی) هم جزو دیالک تیک های ماتریالیسم تاریخی است و هم جزو دیالک تیک های تئوری شناخت است.
 
این دو دیالک تیک باید بررسی شوند تا سرسری بودن ادعای حریف و یا حیدر روشن شود.
 
ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر