۱۳۹۴ بهمن ۱۲, دوشنبه

کلنجار مفهومی ستاره و سار (30)


جمعبندی از
میمحا نجار

ستاره
پتزه تینو به قایق باز گشت.
تصمیم داشت، هرچه زودتر به خانه برگردد.
 از این رو در تمام طول شب، پارو زد.

·        یکی دیگر از دلایل بی تابی و شتاب پتزه تینو، کسب آگاهی و خود آگاهی است.
·        امتحانش دشوار نیست.
·        کسب آگاهی و نتیجتا حل معمایی از معما های زندگی، آدمی را شاداب و بی تاب می سازد.
·        خواب راحت از چشم آدمی می رباید.
·        آدم  در این صورت، در تختخواب به خود می پیچید و نهایتا برمی خیزد تا آگاهی را مادیت بخشد.
·        دلیلش چیست؟

سار

·        دلیلش را باید در همان دیالک تیکی جست که قبلا توضیح داده ایم.
·        در دیالک تیک کمیت و کیفیت.
·        در قانون گذار از تغییرات کمی به تحول کیفی، پس از رسیدن تغییرات کمی به حد عینی. 

ستاره

·        آره.
·        می توانی از پله عام به پله خاص پایین آیی و در این پله خاص، بی تابی پتزه تینو را توضحی دهی؟

سار

·        آره.
·        کار دشواری نیست.
·        آگاهی به مثابه کمیتی، پس از نفوذ در روح آدمی تحول کیفی می یابد.

ستاره

·        آگاهی به چی تحول می یابد؟ 

سار

·        به نیرویی مادی تحول می یابد.
·        نیروی مادی ئی که در روح آدمی آرام نمی گیرد و باید هر چه زودتر از کله آدمی بیرون آید و مادیت یابد.

ستاره

·        می توانی مثالی بزنی تا مسئله روشن شود؟ 

سار

·        فرض کن که تو سرپناه نداری و از سرما و گرما رنج می بری و در خطر حمله حشرات و جانوران قرار داری.
·        این نیاز اولیه و حیاتی تو را به جستجوی راه حل برمی انگیزد.
·        چشمان تو را به محیط پیرامونت باز می کند.
·        آنگاه چیزهائی را می بینی که قبلا «دیده ای»، بی آنکه دیده  باشی.
·        مثلا می بینی که پرنده ای با سر و صدا درختی را سوراخ می کند تا برای خود و جفت و جوجه هایش خانه ای بسازد.
·        به محض وقوف به این ترفند رهایش از سرما و گرما و حشرات و جانوران، پا می شوی و مثلا در تنه درخت فرتوت تنومندی اتاقکی برای خود می کنی و یا در غاری در دل کوهی، مسکنی برای خود مهیا می کنی.
·        این کرد و کار تو چیزی جز واقعیت بخشی به اندیشه و آگاهی نیست.

ستاره

·        می توانی این مسئله را در پله عام تری توضیح دهی؟
·        یعنی توضیح فلسفی دهی که بتوان به میلیون ها فرم بسط و تعمیمش داد؟ 

سار

·        آره.
·        لانه پرنده چیزی مادی است.
·        چیزی عینی و واقعی است.
·        یعنی یکی از فرم های بسط و تعمیم مفهوم و یا مقوله فلسفی ماده (وجود) است.
·        این لانه پرنده (ماده) بواسطه حواس در روح تو، در آئینه ذهن تو منعکس می شود.
·        تصویر حاصله فرم مفهوم «لانه» به خود می گیرد و بلافاصله نامگذاری می شود.
·        مفهوم «لانه» مثل هر مفهومی یکی از فرم های بسط و تعمیم روح و یا شعور است.
·        از کار بر روی  مفاهیم در کارگاه مغز، حکم (جمله) و یا اندیشه تشکیل می شود.
·        حکم و اندیشه هم فرم دیگری از بسط و تعمیم مفهوم و یا مقوله فلسفی روح است.
·        یعنی در اصل ما با دیالک تیک ماده و روح (وجود و شعور) سر و کار داشته ایم.

ستاره

·        می توانی مشخص تر توضیح دهی؟ 

سار

·        آره دیالک تیک لانه  پرنده و مفهوم «لانه»، دیالک تیک نحوه لانه سازی پرنده و حکم مربوط به «نحوه لانه سازی» (پرنده با کندن تنه درخت، لانه می سازد)، بسط و تعمیم دیالک تیک ماده و روح است.

ستاره

·        منظور من چیز دیگری بود.
·        تو لانه پرنده را می بینی.
·        یعنی تو چیز مادی ئی را می بینی.
·        بعد سیگنالی، علامتی، عکسی از آن به مغزت می فرستی.
·        کار ارگان های حسی هم همین است:
·        ارسال سیگنال به مغز. 
·        این گام اول انعکاس است.
·        گام بعدی چیه؟

سار

·        گام بعدی، برگشت چیزی است که به کارگاه مغز رفته است:
·        برگشت تصویر لانه از عالم روح به عالم ماده است.
·        یعنی تشکیل خانه ای در تنه درخت فرتوت تنومندی و یا در غاری در کوهی و یا در چار دیواری در بر و بیابانی است.
·        می توانم بگویم:
·        ماده (لانه پرنده)  به روح (مفهوم لانه)  استحاله یافته (گام اول)
·        روح (مفهوم خانه)  به ماده (خانه واقعی)  استحاله یافته (گام دوم)    

ستاره

·        این رفت و برگشت بطور کلی به چه معنی است؟

سار

·        حریفی به نام هراکلیت (پدر بزرگ دیالک تیک) می گفت:
·        راه واحدی دو بار طی می شود:
·        ماده به عالم روح می رود و راه رفته را دوباره برمی گردد.
·        لانه به ذهن می رود و همان راه را دوباره برمی گردد و به صورت خانه در می آید.    

ستاره

·        آره.
·        ولی باید یاد آور شد که تفاوت رونده با آینده از زمین تا کهکشان است:
·        تفاوت رونده با آینده به تفاوت لانه ی پرنده با خانه انسانی شباهت دارد.
·        چرا؟
·        مگر چی شده؟
·        غیر از این است که چیزی ماده به چیزی روحی (تصویر) بدل شده و بعد چیزی روحی به چیزی مادی استحاله یافته است؟    

سار

·        دلیلش این است که مغز آدمی روی تصویر از راه رسیده کار می کند و آن را دگرگون می سازد.
·        مغز آدمی به کار عرقریز بر روی تصاویر می پردازد.
·        به همین دلیل پس از تفکر، آدم خسته می شود.
·        چون تفکر انرژی می طلبد.

·        مغز بعدا تصویر دگرگون گشته را دوباره به عالم واقع برمی گرداند:
·        تصویر لانه پرنده به تصویر خانه انسانی، به مدل فکری خانه انسانی تبدیل می شود تا براساس آن مدل، خانه سازی صورت گیرد.
·        اگر ریشه ای و کلی بیندیشیم، ماده به روح بدل می شود و روح به ماده.
·        لانه سازی پرنده به اندیشه لانه سازی بدل می شود و اندیشه خانه سازی منتج از اندیشه لانه سازی به خانه سازی انسانی.
·        خیلی زیبا ست.

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر