پروفسور
دکتر هورست هولتسر
فصل
هشتم
علوم
اجتماعی / جامعه شناسی
برگردان
شین میم شین
فصل
هشتم
بخش
پنجم
ایده
ئولوژیزه کردن کاپیتالیسم
ماکس
وبر
پیشکش
به
عبدالحسین
نوشین
(1285
ـ 1350)
118
·
بنابرین، خطای متدئولوژیکی ماکس
وبر ناشی از فرضیه او مبنی بر عدم هویت (یکسانی) مفهوم و واقعیت نیست.
·
این خطا آنجا برملا می گردد که
ماکس وبر، شالوده مفهوم سازی و تئوری سازی خود را آشکار می سازد.
·
چون در کانون استدلال ماکس وبر ـ چه
در جامعه شناسی «مشخص» او و چه در جامعه شناسی «انتزاعی» او ـ تصویر دیالک تیکی «واقعیت»
و «تصویر فکری» قرار ندارد.
·
بلکه به جای آن، «شرایط سوبژکتیو»
قرار دارند که «روند معرفتی» فردیت مستقل محقق به برکت آن تشکیل یافته است.
·
ماکس وبر این مسئله را در سنت بورژوائی
ـ کلاسیک مطرح می سازد.
119
·
این گرایش نظر ماکس وبر خودسرانه
یعنی بی اعتنا به واقعیت درک شونده تصمیم می گیرد و به عنوان نوع ایدئال به واقعیت
مونتاژ می شود.
·
نقطه نظراتی که بنا بر آنها، نوع
ایدئال «از واقعیت استخراج می شود و به محک واقعیت زده می شود»، بنا بر این متد
ماکس وبر وابسته به تمایل و علاقه معرفتی محقق است که در این زمینه کم و بیش بنا
بر الهام (یعنی به طرز کنترل نشده ای) به بررسی قطعه مورد پژوهش از واقعیت می
پردازد.
·
اینجا، بر پایگاه اجتماعی (طبقاتی)
خود محقق کمترین اعتنائی صورت نمی گیرد.
120
·
علاقه معرفتی محقق بیشتر در جهت
معنی و حدس و گمان سیر می کند که مبتنی بر درک طبقاتی فردی خود محقق است و ماکس
وبر، قطعه نوعی گشته (تیپیزه) از واقعیت
را به حساب «فرهنگ» می گذارد که باز هم بنا بر درک محقق، جامعه او ست.
·
«کیفیت هر جریان به مثابه پدیده «اجتماعی ـ اقتصادی»
چیزی نیست که بطور «عینی» وجود داشته باشد.
·
کیفیت هر جریان مشروط به سمت و سوی
تمایلات و منافع معرفتی است که از معنای فرهنگی بطرز خاصی حاصل می آید که ما در هر
جریان منفرد برسمیت می شناسیم.»
·
(همانجا، ص 201)
121
·
وقتی که ماکس وبر به اختصار (یعنی
بدون توجه به موضوع پژوهش و طبقه) اعلام می دارد که «محقق و ایده های حاکم در زمان
او تعیین کننده موضوع پژوهش اند» (همانجا، ص 227)، بدین طریق، در جامعه شناسی او
نتیجه نهائی ناشی از خطای متدئولوژیکی اش آشکار می گردد.
122
·
مسئله اینجا، این نیست که معنای
فرهنگی و ایده های ارزشی مورد نظر ماکس وبر به مثابه فاکتور در روند تعیین موضوع
وارد می شوند.
·
با توجه به کیفیت خاص «موضوعات اجتماعی»،
«معانی فرهنگی» و «ایده های ارزشی» (به عنوان بخش هائی از شعور اجتماعی) بیشک و
تردید، گشتاورهای هادی شناخت اند.
123
·
مسئله این است که هم آن معانی
فرهنگی و ایده های ارزشی و هم تمایلات (منافع) معرفتی محقق که مبتنی بر آنند، بنا بر سلیقه
فردی و دلبخواهی او، یعنی مجزا از شرایط تشکیل دهنده آنها، به شرایط مادی زندگی و
سازمان اجتماعی فرم یافته نسبت داده می شوند و مورد استفاده قرار می گیرند.
124
·
ماکس وبر اکنون از نتایج نهائی
ناشی از پیوند میان معنای فرهنگی و ایده های ارزشی (منافع و تمایلات معرفتی) از سوئی و نوع ایدئال از سوی دیگر که طرحریزی
کرده، غافل و بی خبر نیست.
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر