۱۳۹۴ آبان ۱۸, دوشنبه

دایرة المعارف فلسفه بورژوائی واپسین (384)


پروفسور دکتر هورست هولتسر
فصل هشتم
علوم اجتماعی / جامعه شناسی
برگردان شین میم شین
فصل هشتم
بخش پنجم
ایده ئولوژیزه کردن کاپیتالیسم
ماکس وبر

پیشکش
 به
 عبدالحسین نوشین 
(1285 ـ 1350)

118
·        بنابرین، خطای متدئولوژیکی ماکس وبر ناشی از فرضیه او مبنی بر عدم هویت (یکسانی) مفهوم و واقعیت نیست.
·        این خطا آنجا برملا می گردد که ماکس وبر، شالوده مفهوم سازی و تئوری سازی خود را آشکار می سازد.
·        چون در کانون استدلال ماکس وبر ـ چه در جامعه شناسی «مشخص» او و چه در جامعه شناسی «انتزاعی» او ـ تصویر دیالک تیکی «واقعیت» و «تصویر فکری» قرار ندارد.      
·        بلکه به جای آن، «شرایط سوبژکتیو» قرار دارند که «روند معرفتی» فردیت مستقل محقق به برکت آن تشکیل یافته است.
·        ماکس وبر این مسئله را در سنت بورژوائی ـ کلاسیک مطرح می سازد.

119
·        این گرایش نظر ماکس وبر خودسرانه یعنی بی اعتنا به واقعیت درک شونده تصمیم می گیرد و به عنوان نوع ایدئال به واقعیت مونتاژ می شود.
·        نقطه نظراتی که بنا بر آنها، نوع ایدئال «از واقعیت استخراج می شود و به محک واقعیت زده می شود»، بنا بر این متد ماکس وبر وابسته به تمایل و علاقه معرفتی محقق است که در این زمینه کم و بیش بنا بر الهام (یعنی به طرز کنترل نشده ای) به بررسی قطعه مورد پژوهش از واقعیت می پردازد.
·        اینجا، بر پایگاه اجتماعی (طبقاتی) خود محقق کمترین اعتنائی صورت نمی گیرد.

120
·        علاقه معرفتی محقق بیشتر در جهت معنی و حدس و گمان سیر می کند که مبتنی بر درک طبقاتی فردی خود محقق است و ماکس وبر، قطعه نوعی گشته (تیپیزه)  از واقعیت را به حساب «فرهنگ» می گذارد که باز هم بنا بر درک محقق، جامعه او ست.
·        «کیفیت هر جریان به مثابه پدیده «اجتماعی ـ اقتصادی» چیزی نیست که بطور «عینی» وجود داشته باشد.
·        کیفیت هر جریان مشروط به سمت و سوی تمایلات و منافع معرفتی است که از معنای فرهنگی بطرز خاصی حاصل می آید که ما در هر جریان منفرد برسمیت می شناسیم.»
·        (همانجا، ص 201)     

121
·        وقتی که ماکس وبر به اختصار (یعنی بدون توجه به موضوع پژوهش و طبقه) اعلام می دارد که «محقق و ایده های حاکم در زمان او تعیین کننده موضوع پژوهش اند» (همانجا، ص 227)، بدین طریق، در جامعه شناسی او نتیجه نهائی ناشی از خطای متدئولوژیکی اش آشکار می گردد.

122
·        مسئله اینجا، این نیست که معنای فرهنگی و ایده های ارزشی مورد نظر ماکس وبر به مثابه فاکتور در روند تعیین موضوع وارد می شوند.
·        با توجه به کیفیت خاص «موضوعات اجتماعی»، «معانی فرهنگی» و «ایده های ارزشی» (به عنوان بخش هائی از شعور اجتماعی) بیشک و تردید، گشتاورهای هادی شناخت اند.  

123
·        مسئله این است که هم آن معانی فرهنگی و ایده های ارزشی و هم تمایلات (منافع)  معرفتی محقق که مبتنی بر آنند، بنا بر سلیقه فردی و دلبخواهی او، یعنی مجزا از شرایط تشکیل دهنده آنها، به شرایط مادی زندگی و سازمان اجتماعی فرم یافته نسبت داده می شوند و مورد استفاده قرار می گیرند.  

124
·        ماکس وبر اکنون از نتایج نهائی ناشی از پیوند میان معنای فرهنگی و ایده های ارزشی (منافع و تمایلات معرفتی)  از سوئی و نوع ایدئال از سوی دیگر که طرحریزی کرده، غافل و بی خبر نیست.

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر