سیاوش کسرائی
(1305 ـ 1374)
(اصفهان ـ وین)
بینایی
از مجموعه شعر با دماوند خاموش
(۵ اسفند ۱۳۰۵ - ۱۹ بهمن ۱۳۷۴)
تحلیلی از
میم نون
(1305 ـ 1374)
(اصفهان ـ وین)
بینایی
از مجموعه شعر با دماوند خاموش
(۵ اسفند ۱۳۰۵ - ۱۹ بهمن ۱۳۷۴)
تحلیلی از
میم نون
تقدیم به
مادر، فریده و مسعود
ستمی آوردند
سخت، ای دوست به چشم من و تو
که ز آیینه بسی نقش پذیرا تر بود.
چشم بندی کردند
آسمان را به زمین آوردند
و زمین را چون مرغ
به هوا پر دادند.
چشم بندی کردند
و در این معرکه، ما
هر چه را دیگر چیزی دیدیم
هر چه را دیگر چیزی خواندیم
راست گفتیم، ولی راست نیامد به درست.
از سراشیبی این گردنه ی لغزنده
کور رهیاب
- که از دست و دل خویش مدد می گیرد -
به سلامت بگذشت
و تو و من، ای جان
اندر امید آن آتش افروختنی بر سر کوه
در تک تاریک دره ی هول
بینوا تر ماندیم.
واحه
سرزمین آبادی که در وسط ریگزار قرار دارد.
شب جادو را دیدی
ـ به سمندش ـ
که از این خطه گذشت
و گیاه و گل این واحه به نعلش کوبید
خیز و اکنون که به دشت
صبح شبنم زده ای می دمد از دورادور
بار دیگر با من
این جهان را بر چشم اندازی شسته، ببین
و ببین
این گل تازه که در پنجره ام می شکفد، خواب آلود.
ویرایش از تارنمای دایرة المعارف روشنگری
پایان
1
بینایی
ستمی آوردند
سخت، ای دوست به چشم من و تو
که ز آیینه بسی نقش پذیرا تر بود.
چشم بندی کردند
آسمان را به زمین آوردند
و زمین را چون مرغ
به هوا پر دادند.
چشم بندی کردند
و در این معرکه، ما
هر چه را دیگر چیزی دیدیم
هر چه را دیگر چیزی خواندیم
راست گفتیم، ولی راست نیامد به درست.
از سراشیبی این گردنه ی لغزنده
کور رهیاب
- که از دست و دل خویش مدد می گیرد -
به سلامت بگذشت
و تو و من، ای جان
اندر امید آن آتش افروختنی بر سر کوه
در تک تاریک دره ی هول
بینوا تر ماندیم.
واحه
سرزمین آبادی که در وسط ریگزار قرار دارد.
شب جادو را دیدی
ـ به سمندش ـ
که از این خطه گذشت
و گیاه و گل این واحه به نعلش کوبید
خیز و اکنون که به دشت
صبح شبنم زده ای می دمد از دورادور
بار دیگر با من
این جهان را بر چشم اندازی شسته، ببین
و ببین
این گل تازه که در پنجره ام می شکفد، خواب آلود.
ویرایش از تارنمای دایرة المعارف روشنگری
پایان
1
بینایی
• بینائی عنوان این شعر سیاوش است که پس از سرکوب رادیکال حزب توده و شکست سیستم جهانی سوسیالیستی سروده شده است.
• بینائی یعنی تیزی نظر.
• سؤال این است که چرا سیاوش این عنوان را برای این شعر برگزیده است؟
2
ستمی آوردند
سخت، ای دوست به چشم من و تو
که ز آیینه بسی نقش پذیرا تر بود.
ستمی آوردند
سخت، ای دوست به چشم من و تو
که ز آیینه بسی نقش پذیرا تر بود.
• معنی تحت اللفظی:
• ای دوست، بر چشم من و تو، که نقش پذیراتر از آئینه بود، ستم سختی روا داشتند.
• سیاوش، دیالک تیک وسیله و فونکسیون را به شکل دیالک تیک چشم و نقش پذیرائی بسط و تعمیم می دهد و از تخریب وسیله بینش، یعنی از ستمی سخت بر چشم گزارش می دهد تا بتواند به توضیح فاجعه بپردازد.
• او ضمنا تعریفی نیز از چشم خود و یاران خود ارائه می دهد:
• نقش پذیری یکی از مفاهیم مهم در تئوری شناخت مارکسیستی ـ لنینیستی است.
• آلمانی این مفهوم مهم، اببیلدونگ است.
• همانطور که موم می توان نقش کلیدی را انداخت و بعد عین همان کلید را تولید کرد، به همان سان نیز می توان از واقعیت عینی در موم ذهن نقش معینی را پدید آورد.
• انعکاس خصلت ذاتی ماده است.
• بنا بر این تئوری، واقعیت عینی در هر چیز مادی منعکس می شود.
• این به معنی نقش اندازی ماده در ماده است.
• مراجعه کنید به تصویرتئوری (تئوری نقش اندازی)، تئوری شناخت در تارنمای دایرة المعارف روشنگری
• نقش پذیری چشم سیاوش و یاران در این بند آغازین شعر سیاوش به نقش پذیری بهترین آئینه تشبیه می شود.
• سیاوش به جای واژه ی نقش پذیری از واژه نقش پذیرائی بهره برمی گیرد.
• او با این ترفند، میان انعکاس آئینه وار، میان انعکاس منفعل مکانیکی (نقش پذیری) و انعکاس دیالک تیکی، مرزبندی می کند.
• چشم سیاوش و یاران از واقعیت عینی بطور دیالک تیکی نقش برمی دارد.
• سوبژکت شناخت نه تنها به مثابه ماده تا عالی ترین درجه توسعه یافته، واقعیت عینی را منعکس می کند، بلکه ضمنا ببرکت مفاهیم، مقولات، تئوری ها و غیره در واقعیت نفوذ می کند و به شناخت حتی الامکان ماهوی آن نایل می آید.
• شاید خود سیاوش به عظمت نظری این اندیشه خویش واقف نباشد.
• ولی وقوف و عدم وقوف او فرقی هم در اصل قضیه اعمال نمی کند.
5
ستمی آوردند
سخت، ای دوست به چشم من و تو
که ز آیینه بسی نقش پذیرا تر بود.
ستمی آوردند
سخت، ای دوست به چشم من و تو
که ز آیینه بسی نقش پذیرا تر بود.
• منظور سیاوش از سمبل چشم، ضمیر ویا دل آدمی است.
• ضمیر و شعور رهبری و اعضای حزب توده است.
• ما بعد به این سخن سیاوش برمی گردیم.
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر