۱۳۹۴ شهریور ۱۵, یکشنبه

دموکراسی و سرمایه داری واپسین (1)


مجلهً (توپوس)
ـ خدمات بین المللی به تئوری دیالک تیکی
( شماره 2، 2009 )
برگردان میم حجری
  
·        درک بورژوائی ـ دموکراتیک متلون از دولت و جامعه، به ایدئولوژی حاکم در جهان معاصر تبدیل شده است.

1
·        واقعیت دولتی و اجتماعی، اما نشانگر آن است، که فرم های سیاسی، که در آنها جوامع دموکراتیک به حیات خود ادامه می دهند، خود از ایدئولوژی دموکراسی، بمثابه ایدئولوژی سیستم خودفرمائی شهروندان، بمثابه ایدئولوژی قوه تصمیمگیری کلکتیو (دسته جمعی)  تنطیم شده و یا به عبارت ساده تر، بمثابه ایدئولوژی «حاکمیت خلق» فرسنگ ها فاصله دارند.

2
·        دولت های دموکراتیک قادر به تحقق دعاوی خود نیستند.

3
·        این عجز در رابطه با این مسئله است، که جامعه بورژوائی با دفاع بی چون و چرا از حق مالکیت (خصوصی)، بمثابه حقوق بشر، تمرکز ثروت مادی در دست اقلیتی  انگشت شمار را مجاز می دارد و تسهیل می کند.

4
·        اما در جامعه ای که بوسیله مناسبات مالکیت (خصوصی)، ساختاربندی شده، ثروت مادی، همزمان به معنی قدرت سیاسی است.

5
·        در جامعه سرمایه داری، بمثابه یک نظام اقتصادی، تحت تأثیر مکانیسم های انباشت سرمایه، همواره تمرکزهای ثروت بزرگتری صورت می گیرند و ثروتمندان و یا کارگزاران آنها به وسایلی دست می یابند، که به کمک شان، بی اعتنا به روندهای تصمیمگیری دسته جمعی و کلکتیو شهروندان و یا خلق، اعمال قدرت می کنند.

6
·        در نتیجه، روندهای تصمیمگیری با توسل به امکانات مادی، پیشاپیش تعیین می شوند:

الف
·        مثلا از طریق سرمایه گذاری ها

ب
·        از طریق سرهمبندی کردن ناگزیری ها و اجبار های توجیهی

ت
·        از طریق ساخت و پاخت های مراجع اقتصادی و سیاسی

پ
·         یا از طریق اعمال نفوذ بی واسطه بر سیاستمداران
·        مثلا از طریق رشوه دهی، تهدید، فشار و غیره

ث
·        و یا به برکت سلطه بر رسانه های سازنده افکار عمومی، شعور توده ها را چنان مانی پولیزه، دستکاری و تخریب می کنند، که توده های خلق دیگر قادر به درک عقلی نظرات مطروحه نمی شوند، خود اگر چنین نظراتی مطرح شوند.

7
·        از این رو، چنین به نظر می رسد که ساختارهای جامعه سرمایه داری، اصولا با درک انقلابات بورژوائی از دموکراسی و با مطالبات سیاسی منتج از آنها ناسازگارند.

8
·        به عبارت دیگر، جامعه بورژوائی، که بوسیله مناسبات تولیدی سرمایه داری تعیین می شود، با توسعه هر چه بیشتر این مناسبات، با خویشتن خویش در تضاد قرار می گیرد.

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر