۱۳۹۰ خرداد ۸, یکشنبه

امپریالیسم نوین (1)

امپریالیسم نوین
فرانک دپه و یاران
برگردان میم حجری


فرانک دپه (متولد 1941)
از علمای علم سیاست و اقتصاد ملی و از اعضای حزب چپ
از سران مبارزه به خاطر دموکراسی و خلع سلاح
بنیاندگذار مرکزیت سوسیالیستی (1967)
از طلاب ولفگانگ آبندروت (پروفسور پارتیزان)
بازنشستگی در سال 2006
آخرین موضوع درس : «بحران و نوسازی تئوری مارکسیستی»

پیشگفتار
ماربورگ، سپتامبر 2004

• با انحلال اتحاد شوروی و «سیستم دولتی سوسیالیستی» آن در سال 1991 عصر «جنگ سرد» و یا «تضاد شرق و غرب» پایان یافت.
• حدود نیم قرن سیاست جهانی بوسیله رویاروئی سیستم ها و ایدئولوژی های آنتاگونیستی و توان تسلیحاتی ـ اتمی آنها تعیین می شد.

• اگرچه این رویاروئی ـ قبل از همه در سرحدات سیستمی و قبل از همه در خاک آلمان و در برلین ـ بارها به بحران خطرناکی ارتقا می یافت که امکان بروز جنگ اتمی پدید می آمد،اما تهدید متقابل آندو به مثابه «ترفند عقل» از کار در می آمد:

• این رویاروئی به ثبات منتهی می شد، هم در درون سیستم ها . هم میان سیستم ها.

• با پایان این وضع، امیدی شکوفا شد که اکنون دیگر «دوره صلح» فرا رسیده و ذخایری که به سبب خلع سلاح آزاد می شوند، می توانند برای حل به اصطلاح «معضلات بشریت» (فقر، تغذیه ناکافی، خسارات محیط زیستی، رشد جمعیت و غیره) مصرف شوند.

• از همان آغاز اما صداهائی از اردوگاه مکتب نئولیبرالیستی روابط بین المللی ـ قبل از همه در ایالات متحده آمریکا ـ از چنین تصور باطلی اخطار می دادند.


• به نظر آنها، اکنون عصر بی ثباتی آغاز می شود، عصری که در آن، مبارزه بر سر نظم جهانی نوین شعله می کشد، عصری که در آن، مسئله امنیت بار دیگر در سیاست قدرت های بزرگ در رأس امور قرار می گیرد.


• در ضمن آشکار شد که جبهه های نوین تضاد می توانند هر چه بیشتر بوسیله اختلاف منافع و اختلاف قدرت در چارچوب اقتصاد جهانی کاپیتالیستی («گلوبالیزاسیون») و میان مراکز کاپیتالیستی توسعه یافته و حواشی فقیر جهان تعیین شوند.


• در این جور مباحث، بندرت مفهوم «امپریالیسم» بر زبان می آمد.


• مفهوم «امپریالیسم» از سوئی جزو واژه های مارکسیستی ـ لنینیستی است و آدمی را به یاد نوشته های لنین، روزا لوکزمبورگ و غیره و همچنین به یاد جنبش های ضد امپریالیستی در جهان سوم می اندازد، که در سال های 50 و 60 اوج گرفته بودند.


• با بحران سوسیالیسم در جهان، تحلیل های مبتنی بر مارکسیسم و ضد امپریالیسم از بحث های جاری در افکار عمومی دور نگهداشته می شدند.


• از سوی دیگر، در علوم اجتماعی این تصور غالب آمده بود که تضادهای کلاسیک میان جوامع کاپیتالیستی معنی خود را از دست داده اند و بی معنا گشتن دولت های ملی با معنامند گشتن سازمان های بین المللی، روندهای همپیوندی چند ملیتی (مثلا اتحادیه اروپا) و عاملین غیر دولتی همراه است.

• اما در واقع، در اواخر سال های 90 تعداد جنگ ها و عملیات قهرآمیز دیگر روز به روز افزایش یافت.
• در جنگ ناتو بر ضد یوگوسلاوی در سال 1999 عملیات قهرآمیز به حساب عوامل خاص (تجزیه طلبی و غیره) گذاشته می شد، اگرچه معلوم بود که این جنگ نیز در رابطه تنگاتنگ با سیاست نظم جهانی قدرت های بزرگ ـ قبل از همه ایالات متحده آمریکا و همچنین دولت های اروپا ـ قرار دارد.

• برای مردم کشورها ـ البته ـ استدلال های هومانیستی تحویل داده می شد:
• مداخلات نظامی به نام حقوق بشر!

• بدین طریق نیز شرکت ارتش آلمان در جنگی توجیه شد که نه با قانون اساسی آلمان انطباق داشت و نه با اساسنامه ناتو.


• پس از حملات تروریستی بر مرکز تجارت جهانی در نیویورک در 11 سپتامبر 2001 این وضع شدت یافت و رادیکال تر گشت.
• اکنون رئیس جمهور ایالات متحده ـ جورج بوش پسر ـ بر ضد به اصطلاح «تروریسم» (و بر ضد «دولت های به اصطلاح شرور») اعلام جنگ داد، جنگی بدون محدودیت زمانی و مکانی.

• این جنگ در افغانستان آغاز شد و با هجوم ناگهانی ایالات متحده امریکا، انگلیس و به اصطلاح «دولت های داوطلب» بر عراق در سال 2003 ادامه یافت.

• همچنان و هنوز «غالبین بر بغداد» به هیچ وجه نتوانسته اند که آرامش و ثبات در این کشور برقرار کنند و دولت دموکراتیک نوینی روی کار آورند.

• به جای آن، کشور عراق در باطلاق ترور و آنتی ترور فرو می رود، که از سوی قدرت های اشغالگر و رژیم دست نشانده آنها اعمال می شود.

• از چندی قبل و نه چندان دور، مفهوم امپریالیسم رنسانس و نوزائی شگفت انگیزی را از سر می گذراند.

• بیشک قبل از سال 2001 نیز تحلیل هائی راجع به نظم جهانی و سیاست جهانی وجود داشته اند، که موضوع شان سرکردگی ایالات متحده امریکا و نقش رهبری ان در تشکیل نظم جهانی نوین پس از پایان جنگ سرد است.


• ابرقدرت نظامی ـ سیاسی و اقتصادی ایالات متحده امریکا را نمی توان بسادگی نادیده گرفت.


• اما پس از 11 سپتامبر 2001 و با روی کار آمدن تندروهای نئوکنسرواتیو حول جورج بوش پسر، مفهوم امپریالیسم به خود وصافی «نقش ژاندارم جهانی» ایالات متحده امریکا ارتقا یافت.

• تنها نویسندگان و تحلیلگران نئوکنسرواتیو هستند که این مفهوم را برای توصیف نقش ایالات متحده امریکا در جهان مثبت تلقی می کنند.


• اما صداهای مخالفی ـ هر چند ضعیفتر ـ به گوش می رسد که تحلیل امپریالیسم را با انتقاد از سیاست ایالات متحده امریکا و پروژه نظم جهانی آن پیوند می دهند.


• هدف این کتاب تعمق در زمینه بحث جدید راجع به امپریالیسم است.

• مؤلفین این کتاب در سال های اخیر به تحلیل مبتنی بر علوم اجتماعی و علوم سیاسی ـ قبل از همه در کشورهای آنگلوساکسون ـ اشتغال داشته اند.

این کتاب باید به تقویت انتقاد از امپریالیسم نوین در کشور آلمان نیز مدد رساند.

ادامه دارد

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر