تحلیلی
از
شین میم شین
مهرداد پرولتاریا
انقلاب ۱۹۴۹:
دستاوردها و محدودیتها
انقلاب چین در ۱ اکتبر ۱۹۴۹ به پیروزی رسید.
زمینهای (؟) فئودالی ملیسازی شد،
سرمایهداران بزرگ سرکوب شدند و بسیاری از صنایع اصلی به مالکیت دولتی
درآمدند.
این تحولات ماهیتی سوسیالیستی داشت و پایههای یک دولت کارگری را
شکل داد.
با این حال، از همان آغاز، قدرت واقعی سیاسی در دست طبقهی کارگر و شوراها قرار نگرفت و حزب حاکم بهعنوان بوروکراسی مرکزی عمل کرد.
این تمرکز قدرت باعث شد دموکراسی شورایی واقعی محدود شود و طبقه کارگر
نتواند به طور کامل بر مسیر انقلاب اثرگذار باشد.
مهرداد
با سکوت راچع به ماهیت طبقاتی ـ فرماسیونی ـ اقتصادی جامعه چین
زمینه را برای اعلام خرافات خیالی خود هموار ساخته است.
اکنون با برشمردن مخدوش و ناقص و دمبریده اقدامات حزب کمونیست چین جهت استقرار نظام نوین و تحکیم آن،
از ماهیت سوسیالیستی انقلاب چین و ماهیت کارگری دولت برخاسته از انقلاب دم می زند.
اما همزمان با تحریف ماهیت انقلاب و دولت،
به تخریب اعتبار حزب کمونیست چین دست می زند و بزرگترین حزب کمونیست جهان را بوروکراسی مرکزی (؟) جا می زند.
این ادعای محافل امپریالیستی هم بوده و است:
حزب کمونیست چین چیزی جز بوروکراسی توخالی نیست.
مهرداد
چنان وانمود می کند که انگار فرم شوروی حکومت تنها فرم ممکنه است.
محدود ماندن انقلاب در یک کشور و تاثیر استالینیسم
یکی از چالشهای بنیادین انقلاب چین، محدود ماندن آن به یک کشور بود.
سیاستها
و آموزههای استالینیستی باعث شد قدرت سیاسی در دولت متمرکز شود و
بوروکراسی حاکم کنترل کامل منابع و صنایع را در دست گیرد.
در نتیجه، توسعه اقتصادی چین به سمت سیستم سرمایهداری دولتی و خصوصی هدایت شد و شرکتهای بزرگ دولتی و خصوصی نقش تعیینکننده در اقتصاد پیدا کردند.
در نتیجه، توسعه اقتصادی چین به سمت سیستم سرمایهداری دولتی و خصوصی هدایت شد و شرکتهای بزرگ دولتی و خصوصی نقش تعیینکننده در اقتصاد پیدا کردند.
این
ترکیب اقتصادی، همراه با سرکوب شوراها و تشکلهای مستقل کارگری،
ماهیت
سوسیالیستی دولت را تضعیف کرد و چین را به یک دولت کارگری انحرافیافته
تبدیل نمود.
مهرداد
ظاهرا
توقع دارد که انقلاب سوسیایلستی کذایی چین،
محدود به آن کشور قاره واره پهناور نماند.
بلکه به انقلاب جهانی فرا روید.
اینجا
رد پای تروتسکیسم به چشم می خورد.
به زعم مهرداد
حزب کمونیست چین
به عوض تشکیل دولت و استقرار سیستم اقتصادی نوین و تحکیم آن،
می بایستی به صدور انقلاب سوسیالیستی کذایی بپردازد.
یعنی
خطا و خریت تروتسکی
را
تکرار کند.
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر