مهدی_اخوان_ثالث
(۱۳۰۶ – ۱۳۶۹)
سیری
از
جای خمیازهٔ جادو شدهٔ غار سیاه
پشت آن قلهٔ پوشیده ز برف
نیست چیزی، خبری
ور تو را گفتم چیز دگری هست،
نبود
جز فریب دگر
معنی تحت اللفظی:
اگر من به تو گفتم
که
پشت این دره عمیق که تجسم خمیازه جادو شده غار سیاه است
و
پشت قله برفپوش
چیزی و خبری هست،
قصدم فریب تو بود.
من از این غفلت معصوم تو، ای شعلهٔ پاک
بیشتر سوزم و دندان به جگر میفشرم
منشین با من، با من منشین
تو چه دانی که چه افسونگر و بی پا و سرم؟
معنی تحت اللفظی:
ای شعله پاک،
من از غفلت معصوم تو رنج می برم.
از همنشینی با من پرهیز بورز.
تو خبر نداری که من جادوگر و فریبکار و بی سر و پا هستم.
تو چه دانی که پس هر نگه سادهٔ من
چه جنونی، چه نیازی، چه غمی است؟
یا نگاه تو، که پر عصمت و ناز
بر من افتد، چه عذاب و ستمی است.
معنی تحت اللفظی:
تو نمی دانی
که
در نگاه ساده من،
چه اندازه جنون و نیاز و غم نشسته است
و
نگاه مملو از بیگناهی و ناز تو،
در من
چه عذابی برمی انگیزد و چه بیدادی بر من می راند.
محتوای همه این ابیات این شعر اخوان
نشاندهنده صغارت مخاطب او ست.
شاعر
به هر دلیلی قادر به جفتگیری با پوپک نیست.
به همین دلیل نیاز غریزی اش سرکوب می شود و او رنج می برد.
احتمالا
سرودن این شعر،
مفری برای تخلیه فشار غریزی و روحی و روانی شاعر
و
جایگزین و آلترناتیوی برای جفتگیری است.
بخش اعظم تجاوزات جنسی به کودکان
توسط آشنایان کودک صورت می گیرد.
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر