شین میم شین
نه
اندیشه مادرزاد وجود دارد
و
نه
اندیشیدن مادرزادی.
اندیشیدن
را
باید مثل هرعلم،
در روندی دشوار فراگرفت.
شیخ سعدی
(۱۱۸۴ ـ ۱۲۸۳ و یا ۱۲۹۱)
(دکتر حسین رزمجو: بوستان سعدی، ص ۲۶)
حکایت نهم
(دکتر حسین رزمجو، «بوستان سعدی»، ص ۳۰ ـ ۳۱)
۱
خنک
روز محشر، تن دادگر
که در سایه عرش
دارد مقر
معنی تحت
اللفظی:
خوشا به حال
عادلان
که
در صحرای سوزان
محشر
در سایه عرش جا
دارند.
عرش
انعکاس کعبه در
آیینه آسمان است:
کعبه
سجده گاه
مسلمانان
و
عرش
سجده گاه اجنه و ملائکه
است.
سعدی
در
این بیت شعر
به
نیت عوامفریبی،
طبقه حاکمه جامعه فئودالی ـ بنده داری
را
به
دادگر و بیدادگر
طبقه بندی می کند
و
برای دادگر در روز محشر سایه عرش وعده می دهد.
مفاهیم «داد» و «بیداد»
که
سعدی و دیگران مرتب به کار
می برند،
مفاهیم انتزاعی، نسبی،
متغیر و غیر قابل تعریف دقیق اند.
فردوسی، سعدی،
حافظ و دیگران
نخست باید معیار عینی ـ واقعی برای «داد» و
«بیداد» تعیین کنند و سپس در باره داد و
بیداد داد سخن سر در دهند.
آنچه که تحت عنوان «داد»
مطلق و همیشه همان به خورد خواننده داده می شود،
وجود خارجی و واقعی ندارد و
نمی تواند داشته باشد.
مفاهیم انتزاعی از قبیل خوب
و بد، خیر و شر، داد و بیداد
مفاهیم تاریخی و
طبقاتی اند.
آنچه که امروز داد و خیر و
خوب تلقی می شود،
در فرماسیون اجتماعی ـ
اقتصادی دیگر
بیداد و شر و بد نامیده
خواهد شد و برعکس.
همین بنده داری، به مثابه
خشن ترین شکل جامعه بشری،
در گذار ناگزیر از جامعه
اولیه به جامعه طبقاتی،
فرماسیون انقلابی و مترقی بوده است،
ضرورتی عینی، اجتماعی ـ
اقتصادی بوده است.
تنها زمانی که نیروهای مولده توسعه یافتند و ساختار اقتصادی جامعه
بنده داری به سدی در مقابل توسعه بعدی آنها بدل شد،
به نظامی ارتجاعی و
ناعادلانه و محکوم به مرگ بدل شد.
تعریف چیزها، پدیده ها و
سیستم ها
قبل از همه،
نه بنا بر میل و هوا و هوس
این و آن،
بلکه بر اساس معیارهای عینی صورت می گیرد.
نه چیزی شر مطلق است و نه چیزی
خیر مطلق.
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر