میم حجری
کسی که منتقد را منکر می نامد،
مسائل جامعتی را به مثابه مسائل عقیدتی
تحریف می کند
تا اعتراض را به مثابه بدعت
تحت پیگرد قرار دهد.
حریفه آلمانی
در آلمان امپریالیستی
از دو دهه قبل
جنگ ایده ئولوژیکی جدیدی میان دو جبهه جدید بد و بدتر
شروع شده است
که
پایان نمی شناسد:
جنگ میان ایده ئولوژی رسمی امپریالیستی
که
خود را گاه لیبرالیسم و گه دموکراتیسم
جا می زند
و
ایده ئولوژی فاشیستی ـ استالینیستی
که
خود را بلندگوی خلق و مدافع دموکراسی رادیکال
به خلایق خر قالب می کند.
طرفداران ایده ئولوژی فاشیستی ـ استالینیستی
جبهه ملی جدیدی از دهها دار و دسته فاشیستی و استالینیستی
است
که
حتی
در
پارلمان آلمان امپریالیستی فراکسیون اوپوزیسیونی خاص خود را دارد.
کسب و کار اوپوزیسیون فاشیستی ـ استالینیستی
اشاعه عخبار جعلی (فیک نیوز)
است
و
کعبه آمالش
کرملین پوتین
و
منابع خبری ـ جعلی ـ تحریفی اش،
رسانه های راشا تودی و غیره.
ریشه های این جبهه ملی جدید
به
خیزش آنتی کمونیستی در جمهوری آلمان دموکراتیک
می رسد
که
با
شعار «خلق ما هستیم»
به خیابان آمدند و تحت حمایت امپریالیسم
حاکمیت آنتی فاشیستی پرولتاریا
را
سرنگون کردند.
کسب و کار این دار و دسته فاشیستی ـ استالینیستی
خرابکاری مادی و فکری
است و بس.
از مبارزه بر ضد مهاجرین و پناهندگان تا ترور شخصیت های امپریالیستی،
ضمن
برخورداری از حمایت مالی و ایده ئولوژیکی از طبقه حاکمه امپریالیستی و اولیگارشیستی ـ روسی
تا
انکار وجود کرونا
تا
دفاع از پوتین.
ایده ئولوژی امپریالیستی رسمی
این دار و دسته ها
را
منکران کرونا
نام داده و ضمن تحقیر، مورد انتقاد قرار داده است.
کسی که منتقد را منکر می نامد،
مسائل جامعتی را به مثابه مسائل عقیدتی
تحریف می کند
تا اعتراض را به مثابه بدعت
تحت پیگرد قرار دهد.
ناشر این انتقاد از عناصر چپ این جبهه ملی فاشیستی ـ استالینیستی است:
ارزشمندی این جمله در مفاهیم آن است:
تحریف انتقاد به انکار
تبدیل مسائل جامعتی به مسائل عقیدتی
به عنوان طریق و ترفندی
برای تحریف اعتراض به مثابه بدعت مذهبی.
این تحلیل حریفه آلمانی
فی نفسه زیبا ست.
ولی دلیلش چیست؟
چرا بورژوازی امپریالیستی (واپسین و معاصر)
شباهت غریبی به ارتجاع فئودالیستی و فوندامنتالیستی پیدا کرده است؟
چرا بورژوازی امپریالیستی تکفیر می کند و نه تنویر؟
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر