۱۴۰۱ خرداد ۱۲, پنجشنبه

تحلیل دیگری از تراژدی «مهره سرخ» ـ شاهکار سیاوش کسرایی (۱۴)

 Siyavash Kasraei.jpg 

تحلیلی 

از

شین میم شین

 

سهراب

آشفته تر ز پیش

دستی به روی زخم تهیگاه می کشد

شب

آه می کشد

 

نازش به پهلوانی رستم

در واپسین دمان

بر خاک سرد بود

خفتن کنار مادر و آغوش گرم او

دردا چه بی دوام

کوتاه

عمر شبنم لبریز درد بود

 

خوش بود روزگار

گر محنت کسان

چون خار سرزنش به دل و جان نمی خلید

یا بردرخت پر گل و پر بار آرزو

هر روز

نو به نو

این بی شمار میوه رنگین نمی رسید

 

در کشور تو، آه

یک سرگذشت نیست چو از آن من، تباه

جنگ و شکست و بی کسی و غم

با داشتن کدام گناه است این ستم؟

 

سهراب

در هم کشیده روی

خاموش و خسته تکیه به شمشیر می کند

پرسان، ملول

سر به سوی پیر می کند

 

اما حکیم

بر پرده سیاهی شب چشم کرده تنگ

ز اندیشه ای به گفتن پاسخ

دارد دمی درنگ

 

گردنده نقش ها ست به پیش نظر ورا

بر پهنه خیالش

دریای آتش است

شعله است و دود و اسب و سیاهی

در شعله های سرخ

سوارش سیاوش است

 

آنگاه بارگاه

افراسیاب و دشت

طشت طلا و خون

سر شهزاده واژگون

و باز، گیر و دار

اسفندیار و عاقبت کار

 

آن سو شغاد بد کنش و دام

دام شکارگاه

رستم درون چاه

در انتها گریختن یزدگرد شاه

 

ماهوی و آسیابان

آن شومبار جنگ شبیخون تازیان

توفان و گردباد

و آن نامه، اشکنامه بیداد

ز آن شوربخت جنگی روشن بین

درمانده مرد رستم فرخزاد

 

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر