میم حجری
رضاشاه عزاداری می کرد.
آزیتا
انتقاد
ب هشرطی و وقتی انتقاد است
که
رادیکال باشد.
یعنی ریشه ای باشد و نه سطحی و ظاهری و
عوام پسند.
در غیر این صورت
روشنگری به عوامفریبی
استحاله می یابد.
رضا خان
اصلا سواد نداشت.
همسرش
اما
باسواد بود و خاطرات نوشته
است.
رضا خان
نخست طرفدار جمهوری بود.
بعد
شاه
شد
ولی
باسواد
نشد.
اعضای طبقات حاکمه
به
سواد
نیازی ندارند.
مگر ترامپ و برلسکونی و پوتین و پالان
سواد
لازم دارند؟
رضاخان رضاشاه
شبیه آتاتورک بود و دست
به اصلاحات سطحی و به ظاهر مدرن
مثلا
کشف حجاب
تعویض البسه نران و زنان
می زد و شق القمر می کرد.
یعنی
به تعویض و تعمیر و نوسازی پالان بسنده می کرد.
سعی کنید
هر روز
حداقل
تعریف یک مفهوم را بیاموزید
تا قادر به تفکر باشید.
ضرر ندارد.
معمار
البته
ایشون و انگلیسی ها سر کار اوردند، بعد فرصت طلب شد دید هیتلر م بد چیزی
نیست، چراغ سبز داد بهش.
معمار
چنان از روی کار آمدن این و آن
توسط آن و این
دم می زند
که
انگار
افراد مهره اند و نه آدم.
اگر رضاشاه
مهره بود،
تغییر سمتگیری ایده ئولوژیکی و سیاسی نمی داد
و
مادام العمر
به
ارباب اول
وفادار می ماند.
پایان
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر