۱۴۰۱ خرداد ۲۰, جمعه

فرهنگ مفاهیم سیاسی (د) دیالک تیک (۲)

Hegel.

  
هیئت تحریریه کلکتیو

برگردان 

شین میم شین

 

الف

·    دیالک تیک به مثابه  قانونمندی عام قوانین حرکتی و تکاملی واقعیت عینی مستقل از شعور، دیالک تیک عینی (اوبژکتیو) است.

 

·    مراجعه کنید به واقعیت عینی، شعور

 

واقعیت عینی

 

http://mimhadgarie.blogfa.com/post/4594

 

پایان

 

 

شعور

(روح، ضمیر، دل)

 

http://mimhadgarie.blogfa.com/post/8177

 

ب

·    دیالک تیک به مثابه انعکاس واقعیت عینی در آیینه ضمیر و تفکر بشری، دیالک تیک ذهنی (سوبژکتیو) است.

 

پ

·    دیالک تیک به مثابه تئوری دیالک تیک عینی، علم قوانین حرکتی و تکاملی عام واقعیت عینی است.

 

****

 

الف

دیالک تیک عینی

 

۱

·    دیالک تیک به مثابه دیالک تیک عینی، از این حقیقت امر اثبات شده در طول کل تاریخ شناخت علمی، حرکت می کند

 

که

کلیه چیزها و پدیده ها رابطه متقابلا با هم دارند

و

همدیگر را متقابلا مشروط می سازند.

 

که

واقعیت

در کلیه فرم های نمودینش

(طبیعت، جامعه، تفکر)

در حرکت مستمر و لاینقطع قرار دارد.

 

·    مراجعه کنید به اشتراط (مشروطیت)

 

مشروطیت

(اشتراط، مشروط بودن)

 

http://mimhadgarie.blogfa.com/post/9041

 

پایان

 

۲

·    ماهیت دیالک تیک ماتریالیستی، به قول لنین، به مثابه «آموزه (تعلیمات) توسعه (تکامل) در کامل ترین، ژرفنده ترین و از هر یکجانگی عاری ترین هیئت (فرم) در سه قانون اساسی زیرین دیالک تیک نمودار می گردد:

 

الف

·    در قانون گذار از تغییرات کمی به تغییرات کیفی و بر عکس، یعنی گذار از تغییرات کیفی به تغییرات کمی.

·    این بدان معنی است که توسعه (تکامل) نه تغییر کمی ساده، یعنی نه به عنوان اوولوسیون، بلکه به مثابه وحدت کمیت و کیفیت، وحدت اوولوسیون و روولوسیون (انقلاب)، یعنی به مثابه وحدت پیوست و گسست صورت می گیرد.

 

ب

·    در قانون وحدت و «مبارزه» اضداد

 

که

در نتیجه آن،

نیروی محرکه هر حرکت (جنبش) و توسعه،

تضادهای دیالک تیکی درونی چیز مربوطه

ست.

 

این بدان معنی است

که

هر حرکت و یا جنبش،

باید

به معنی خودجنبی

در نظر گرفته شود.

 

(این بدان معنی است که ماده برای حرکت و توسعه اش

به

عامل خارجی

مثلا به خدا و غیره

نیازی ندارد.

مترجم)

 

پ

·    در قانون نفی نفی

 

که

 بنابر این قانون،

توسعه هر چیزی،

توسعه بالنده (صعود یابنده) ای

است.

یعنی

نه نفی و نابود سازی ساده کهنه،

بلکه روند دیالک تیکی نفی ها ست

که

 در جریان وقوع شان،

مراحل پیشین، مغلوب (نفی و حذف) می شوند،

اما

ضمنا

جنبه ها و جوانب مثبت قابل توسعه و تکامل شان

حفظ می شوند.

 

(دیالک تیک پیوست و گسست

را

 میان نسل ها

بهتر می توان درک کرد و توضیح داد:

فرزند

جنبه های منفی و مخرب و مزاحم والدینش

را

نقد و نفی می کند

(گسست نسل ها)

ولی

ضمنا

جنبه های مثبت و مفید و حیاتمند آنان

را

حفظ می کند و حتی توسعه می دهد.

(پیوست نسل ها)

به همین دلیل هر نسلی بهتر از نسل پیشین می گردد.

مترجم)

   

·    مراجعه کنید به قانون نفی نفی

 

نفی نفی

 

http://mimhadgarie.blogfa.com/post/3784

 

 

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر