۱۴۰۰ آبان ۱۶, یکشنبه

فرهنگ مفاهیم فلسفی (الف) انتگراسیون (همپیوندی) (۲)

 

Der Staat hat die Chance und die Pflicht, die Integrationsprozesse in Deutschland einfacher, schneller, einheitlicher und transparenter zu gestalten. Das alles ist noch ein langer, steiniger Weg. 

پروفسور دکتر کاملیا وارنکه

برگردان

شین میم شین

  

  

 

۱۵

·    در رابطه با حرکات انتگراسیون گرا و انتگراسیون ستیز حالات زیر می توانند خودنمائی کنند:

 

حالت اول

 

۱

·    وجود تعادل نسبی میان روندهای انتگراسیون گرا و انتگراسیون ستیز در چارچوب هر سیستم

 

۲

·    وجود تعادل نسبی میان اثرات انتگراسیون گرا و انتگراسیون ستیز محیط زیست.

·    در این صورت، سیستم از وضع ثباتمندی برخوردار می گردد.

 

حالت دوم

 

·    روندهای انتگراسیون گرا قوی تر از روندهای انتگراسیون ستیز هستند:

·    سیستم در چنین حالتی در راستای درجه انتگراسیون عالی تر سیر می کند و روند تکامل عالی تر سیستم قوام می یابد.

 

حالت سوم

 

·    روندهای انتگراسیون ستیز قوی تر  از روندهای انتگراسیون گرا هستند:

·    در چنین حالتی طبقات سازمانی سیستم فرو می پاشند و سیستم به درجه انتگراسیون نازلتر سقوط می کند.

 

۱۶

·    از آنجا که جریانات انتگراسیون عمدتا در سیستم های نظام بالاتر صورت می گیرند، مفهوم انتگراسیون عمدتا برای توضیح جریانات فیزیولوژیکی ـ عصبی و برای توضیح روندهای اجتماعی و امثالهم به کار می رود.

 

۱۷

·    کردوکار مراکز مغزی مختلف را که به کمک آنها تحریکات بیشمار به ترکیب الگوهای تحریکی جدیدی منجر می شود، انتگراسیون می نامند.

 

۱۸

·    در این کردوکار، میان مراحل سلسله مراتبی انتگراسیون مربوط به مراکز مختلف، تفاوت گذاشته می شود که عالی ترین مرحله آن را مغز بزرگ (احتمالا مغز جلوئی) تشکیل می دهد.   

 

۱۹

·    روندهای انتگراسیون که به کردوکار انسانی (شناخت و پراتیک) مربوط می شوند، اغلب سنتز نامیده می شوند.

 

۲۰

·    سیستم جدید معارف علمی ـ قاعدتا ـ نتیجه انتگراسیون معارف سابق در سیستم نظام عالی تر است.

 

۲۱

·    معارف قبلی که درسیستم جدید به صورت عناصر و زیرسیستم های سیستم جدید ادغام می شوند، اغلب ظرفیت خود را تغییر می دهند.

 

۲۲

·    مرکز همپیوندساز هر سیستم جدید معارف علمی را تئوری تشکیل می دهد.

 

۲۲

·    تئوری در نتیجه تضاد میان تجربه و تئوری سابق به وجود می آید.

 

۲۳

·    تئوری منطبق با تجارب مکسوبه جدید منشاء سیستم علمی جدید می گردد و جایگاه، عرصه اعتبار و غیره معارف قبلی را از نو تعیین می کند و بدین طریق سیستم سازانه عمل می کند.

 

۲۴

·    در حال حاضر مفهوم «انتگراسیون» در پیشرفت علوم نقش بزرگی بازی می کند.

 

۲۵

·    مفهوم «انتگراسیون» در اینجا به معنی واقعیت امری است که بر طبق نیاز تئوری های فراگیرتر، نتایج پژوهشی قبلی رشته های مجزای علمی را در سیستم واحدی متحد می سازد.

 

۲۶

·    آن سان که هم تعداد روزافزونی از علوم به اصطلاح مرزی (مثلا بیولوژی مولکولی) و هم علومی که شالوده شان مسائل «میان رشته ای» مخصوصی اند (علوم برش عرضی مانند اطلاعتئوری ، سیستمتئوری) به وجود می آیند.

 

۲۷

·    اما در این موارد نیز نمی توان انتگراسیون و تمایز را به مثابه روندهای متضاد با هم تلقی کرد.

 

۲۸

·    انتگراسیون علوم ـ اغلب ـ تمایز را پیش شرط خود قرار می دهد.

 

۲۹

·    پیدایش بیولوژی مولکولی، اطلاعتئوری، سیستتئوری و غیره اگر چه در رابطه با عرصه های پژوهشی خاص شان جریانات انتگراسیونی اند، ولی همزمان در رابطه با رشته های علمی موجود، به معنی تمایز و بازتمایز هستند.

  

·    مراجعه کنید به سیستممتئوری، اطلاعتئوری

 

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر