۱۴۰۰ مهر ۱۳, سه‌شنبه

کلنجار سنگ سخنگویی با سگ سخن جویی (۶۳۱)

 Ist möglicherweise ein Cartoon von 1 Person

 

هومانیسم (بشردوستی) اصیل کودکان

میم حجری


۸۸۵۸  

سنگ سخنگو

«من حاضرم فدایی شوم و علیرغم ریسک بالایی که دارد،
حاضرم اولین آدمی (؟) باشم که می‌خواهید به فضا بفرستید.»
 از عرعریات محمود احمدی نجات

در آیین «روز ملی فناوری فضایی» ۱۶ بهمن ماه ۱۳۹۱

۸۸۵۹  

سنگ سخنگو

تفاوت ترانه های شجریان با بقیه
محتوای آنها ست.
ترانه های شجریان عمدتا بر اساس اشعار شعرای قرون وسطی هستند و معنی مند تر از ترانه های سطحی گوگوش و غیره اند.
ولی ضمنا خرافی اند.

۸۸۶۰  

سنگ سخنگو

بدون کسب توان تفکر و بدون هماندیشی و فراگیری خوداندیشی
کسب وحدت نظر
و
بدون کسب وحدت نظر
کسب وحدت سازمانی
و
بدون کسب وحدت سازمانی
وحدت عمل
محال است.
اندیشه
همیشه
پیشوای عمل آدمی است
خرتوخر فکری
به خرتوخر عملی منجر می شود

۸۸۶۱  

سنگ سخنگو

چه جهان مزخرفی؟
علی صبوری


سگ سخن جو


شعر زیبایی است.
ولی شعری سرشته به جهان بینی خرافی ئی است.
جهان کنونی
بهترین جهانی است که بشریت به خود دیده است.
جهان کنونی
جهانی
«در آستانه رستاخیز» جهانی
است.

تمامی اسباب گذار به کمونیسم و رهایش نهایی بشری فراهم آمده است.
چه می تواند بهتر از این باشد؟


۸۸۶۲  

سنگ سخنگو

جمهوری خلق چین جامعه ای در حال گذار از ذلت به عزت است.
 این گذار تحت رهبری بزرگ ترین ح. ک. جهان
 به سوی سوسیالیسم است.
حتی علمای امپریالیستی می دانند و بر خود می لرزند


۸۸۶۳  

سنگ سخنگو

سخنگوی طالبان:
برده‌داری در اسلام حلال و مجاز است
آغاز به کار فروش دختربچه‌های خردسال در شرایط سنی یک تا ده سال به عنوان کنیز (برده زن) در بازارهای برده فروشی استان‌های غزنی و ننگر هار توسط امارت اسلامی
فروش کنیزها در این شرایط سنی تنها با اجازه رسمی نماینده مذهبی (ملا)
 


سگ سخن جو


طالبان ما از ۴۰ سال قبل
شروع به اجاره دادن و خرید و فروش کودکان و جوانان و زنان کرده است.
 این تازگی ندارد.
 درامد امپریالیسم المان
 از خرید و وفروش نوجوانان اروپای شرقی
 پس از سقوط سوسیالیسم
 ۵ میلیارد یورو در سال بود

۸۸۶۴  

سنگ سخنگو

اولا ما کجا از نام مارکسیسم استفاده کرده ایم.
 ثانیا استفاده از آن چه عیبی دارد.
 ثالثا چرا برای ما تعیین تکلیف می کنید؟
رابعا این شعار کودکانه چرا از تحلیل علمی ما بالاتر است؟

۸۸۶۵  

سنگ سخنگو

فروم میگفت:
از خودبیگانگی ها در ضمیر ناخودآگاه انسان نفوذ کرده و موجب بیماریها و ناگواریهای روانی انسان میشوند.
 وی خواهان روح و روان هومانیستی رادیکال است که موجب تغییرات اجتماعی انسانی فرد گردند.
وی میگفت
 راهنمای یک زندگی سالم انسانی میتواند دو هدف باشد
داشتن یا شوق مالکیت
 که انسان را جامعه ستیز میکند،
و شوق به بودن و هستی؛ که انسان باید اخلاق مدار باشد.
آرام بختیاری


سگ سخن جو


لطفا این چیزها را که به فروم بخت برگشته نسبت می دهید 

با نقل قولی از او نشان بدهید.
بعید است که فروم چنین خرافاتی را بر زبان رانده باشد
که چه بسا بی معنی اند.
 مالکیت 

در طبیعت هر موجود زنده از پرنده تا چرنده است.
مالکیت که بد نیست.
مالکیت خصوصی بر وسایل اساسی تولید

 آنهم در جامعه کاپیتالیستی معیوب است و یاید جامعتی شود

۸۸۶۶  

سنگ سخنگو

نفت ـ قدرت ـ فلان بهمان

راوی

سگ سخن جو

  این «تحلیل» های امپریالیستی را کانال زد دی اف اینفو 

شب و روز پخش می کند.
نفت چیست؟
نفت

 امروز 

و 

چوب و ذغال و ذغال سنگ،

 پریروز و دیروز 

مواد خام است
که یکی از عناصر نیروهای مولده است.
 با ماده خام که نمی توان به درک و توضیح تاریخ و جامعه خطر کرد و خیط نشد.
برای درک و توضح تاریخ و جامعه
ماتریالیسم تاریخی را توسعه داده اند.
درک ماتریالیستی تاریخ 

مهم ترین کشف مارکس است

۸۸۶۷  

سنگ سخنگو

انسان مانند گل است به طور اتفاقی پژمرده میشود.

سگ سخن جو


انسان مانند گل نیست. 

نباتات و جانوران

 نیای انسان بوده اند. 

ضمنا مگر گل به طور اتفاقی پژمرده می شود؟ 

همه چیز در هستی قانونمند است. 

حتی خود تصادف

۸۸۶۸  

سنگ سخنگو

پیامبر مهربانی‌ها فرمود:
هر كس به دیگران رحم نكند ،
به او رحم نشود
و
هر كس نبخشد،
بخشوده نشود
و
هر كس پوزش كسى را نپذيرد،
خداوند پوزش او را نخواهد پذيرفت.


سگ سخن جو


آره.
به همین دلیل سران بی رحم جنقوری اسلامی

توله های شان را به کانادا می فرستند تا فردا مقهور قهر مردم نگردند.
کانادا
یعنی جایی که در آنجا کسی نیست.

۸۸۶۹  

سنگ سخنگو

غمی که به نوازشی رفع شود
در غم بودنش باید شک کرد

۸۸۷۰  

سنگ سخنگو

لیس زدن سرتاپای نوزاد (و نه فقط نوزاد)
امری طبیعی ـ غریزی است و نه امری عاطفی.
بوس و لیس بزرگان هم میراث همین بوس و لیس جانوران است.
 دلیلش چیست؟

۸۸۷۱  

سنگ سخنگو

عمران صلاحی

محمد قاضی وقتی زنش فوت کرد ، خواهر زنش را گرفت .
از او پرسیدند : چرا این کار را کردی.
گفت : برای صرفه جویی در مادر زن

۱

حسین توفیق وقتی ریش و پشم پرویز شاپور را دید ، گفت : شاپور را باید با " نی " بوسید

۲
پرویز شاپور می گفت : 

سلمانی محل 

درست وسط خیابان با من احوالپرسی می کند . 

او می خواهد من حواسم پرت شود و زیر ماشین بروم 

چون چهل سال است سلمانی نرفته ام و بازارش را کساد کرده ام 

۳
پرویز شاپور می گفت : 

به رستورانی رفته بودم ، پیشخدمت را صدا زدم و گفتم : 

من که شوید پلو نخواسته بودم ، چرا برایم شوید پلو آورده ای ؟
پیشخدمت گفت : 

قربان این شوید پلو نیست ، موهای سروسبیل خودتان است که توی برنج افتاده 
 

۴
محمد قاضی می گفت :
من و "به آذین" و " یونسی" می خواهیم تشکیل ارکستری با هم بدهیم و در این ارکستر قرار است "به آذین " بزند ، من بخوانم و "یونسی "
برقصد!
قاضی از نظر حنجره و به آذین از نظر دست و یونسی از نظر پا آسیب دیده بودند 

۵
محمد علی فرزانه ( ادیب و مترجم و محقق آذربایجانی ) زمانی که انتشارات داشت ، می گفت :

 یک روز مامورین امنیتی آمدند و دوره های تاریخ طبری را از کتابفروشی ما جمع کردند و بردند ، ولی پس از دو ساعت کتابها را پس آوردندو گفتند : 

می بخشید، ما فکر کردیم کتابهای " احسان طبری " است  


۶

حمید مصدق ناراحتی قلبی داشت و دود سیگار برایش مضر بود.
همسرش (لاله خانم ) نوشته ای به سر در زده بود که 

 "در بیرون از خانه سیگار بکشید "

مهمانان سیگاری هم رعایت می کردند و می رفتند بیرون و پس از کشیدن سیگار دوباره می آمدند داخل .
یک شب حمید مصدق را دیدیم که خودش هم توصیه را رعایت کرده و رفته بیرون دارد سیگار می کشد.

۸
در مجلس شورای ملی سابق روی دیوار بر تابلویی این عبارت نوشته شده بود :
(و شاورهم فی الامر) یعنی در کارها مشورت کنید .
پرویز شاپور می گفت :

بعدها آن تابلو را برداشتند و به جایش این تابلو را گذاشتند: 

( وشاور هم فی حسب الامر)

یعنی در کارها طبق فرموده مشورت کنید.

۹
محمد قاضی به دلیل عمل حنجره با دستگاهی صحبت می کرد که خودش اسمش را گذاشته بود:

 " لسانک "

 درست مانند سمعک و عینک .
روزی می خواست با کسی تماس بگیرد ، شماره را اشتباه گرفت ، خانمی از آن سوی تلفن وقتی صدای قاضی را شنید ، پرسید : آقا شما غازی؟
قاضی گفت : 

من قاضی هستم ولی نه آن غازی که شما فکر می کنید.

۱۰
عمران صلاحی می گوید:
یک شب با عظیم خلیلی برای دیدن شاملو به منزلش رفتیم .
عظیم هی به شاملو می گفت " استاد "
شاملو گفت : 

به من استاد نگو ، اگر نمیتوانی بگویی احمد ، بگو شاملو جان .
عظیم خلیلی گفت : 

چشم " استاد "

۱۱
بیژن جلالی می گفت : 

از وقتی که به من گفته اند " استاد " به ضرر گلها و گربه ها تمام شده است .
چون هم گلها تشنه مانده اند و هم گربه ها گرسنه ، 

زیرا با خودم می گویم : 

استاد که نباید به گلها آب و به گربه ها غذا بدهد!

۱۲
«در زمان رضاشاه روی کلمه «کارگر» حساسیت فراوان بود. دستور داده بودند در کتاب‌ها و نشریات، به جای «کارگر» بنویسند «عمله». 

نویسنده‌ای داستان عاشقانه‌ای نوشته بود و در جایی آورده بود: «آه من در دل او کارگر واقع نشد.» 

وقتی داستانش چاپ شد، دید آن عبارت به این صورت درآمده است: «آه من در دل او عمله واقع نشد!»»

۱۳
«بیمارستان روانی»
برای ملاقات شخصی به یکی از بیمارستان‏‎های روانی رفتیم. بیرون بیمارستان غلغله بود. 

چند نفر سر جای پارک ماشین دست به یقه بودند. 

چند راننده مسافرکش سر مسافر با هم دعوا داشتند و بستگان همدیگر را مورد لطف قرار می‏‎دادند.
وارد حیاط بیمارستان که شدیم، دیدیم جایی است آرام و پردرخت. 

بیماران روی نیمکت‎‏ها نشسته بودند و با ملاقات‌کنندگان گفت‏‎وگو می‏‎کردند.
بیماری از کنار ما بلند شد و با کمال ادب گفت: 

من می‏‎روم روی نیمکت دیگری می‏‎نشینم که شما راحت‏‎تر بتوانید صحبت کنید.
پروانه زیبایی روی زمین نشسته بود.

 بیماری پروانه را نگاه می‏‎کرد و نگران بود که زیر پا له شود. آمد آهسته پروانه را برداشت و کف دستش گذاشت تا پرواز کند و برود.
ما بالاخره نفهمیدیم بیمارستان روانی این‏‎ور دیوار است یا آن‏‎ور دیوار.
فرازهایی از کتاب
در کمال تعجب
 
سگ سخن جو


عمران 

تنها «طنز» پردازی به خیال خود بود که معنی طنز را نمی دانست

۸۸۷۲  

سنگ سخنگو

معلم حقیقی کسی است که اندیشیدن را یاد میدهد نه اندیشه‌ی را 

طالبان 

سگ سخن جو

 

 معلم
مثل پاسدار و پاسبان است
 و
 مدرسه
مثل  بازداشتگاه و زندان.
معلم
مثل پاسدار و  پاسبان
مأمور طبقات حاکمه است:
 معلم
 مبلغ ایده ئولوژی طبقات حاکمه است
و
پاسدار و پاسبان مجری اراده طبقات حاکمه

و

هیچکدام از فوت و فن تفکر خبر ندارند.

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر