الوین لویس تافلر
Alvin Toffler
(۱۹۲۸– ۲۰۱۶)
شین میم شین
۱
روزبه
بر
اساس این تئوری تافلر،
تفاوت ماهوی
بین
سرمایه داری و
سوسیالیسم
وجود ندارد.
تافلر برای اثبات نقطه نظراتش در این زمینه،
نوع
تشابهات در آموزش و پرورش، طرز کار در کارخانه ها و بکارگیری کارگران برای
تولیدات زنجیره ای و ساعات کار غیر شناور
را
مثال می آرود.
سوسیالیسم
فرزند خلف کاپیتالیسم
است.
کاپیتالیسم
مادر سوسیالیسم
است.
سوسیالیسم
و
معمار سوسیالیسم
(پرولتاریای صنعتی)
در
بطن کاپیتالیسم
نطفه بسته، رشد کرده و پس از رسیدن به حد عینی،
تولد یافته است.
هنوز
چنین تولدی
صورت نگرفته
است.
هنوز
سوسیالیسم
به
معنی حقیقی کلمه
تشکیل نشده است.
جوامع معروف به جوامع سوسیالیستی
نتایج شرایط ذلت بار ناشی از جنگ های ویرانگر بوده و استعمار تاراجگر
بوده اند.
ماکسیم رودنسون
به
همین دلیل
ادعا میک ند
که
«جنگ قابله سوسیالیسم»
است.
پدیده استالینیسم و مائوئیسم و انور خوجه ئیسم و غیره
نشانه این شرایط اوبژکتیو و سوبژکتیو
و
ناشی
از
این شرایط اوبژکتیو و سوبژکتیو
اند.
۲
تافلر برای اثبات نقطه نظراتش در این زمینه،
نوع
تشابهات در آموزش و پرورش، طرز کار در کارخانه ها و بکارگیری کارگران برای
تولیدات زنجیره ای و ساعات کار غیر شناور
را
سوسیالیسم
در
هر صورت
نتیجه نفی دیالک تیکی کاپیتالیسم
است.
بسان هر فرزند
که
نتیجه نفی دیالک تیکی مادر و پدر خویش
است
و
خواه و ناخواه
حامل عناصر مثبت و حیاتمند کاپیتالیسم
(مادر و پدر)
است.
ما
در
این رابطه
با
دیالک تیک پیوست و گسست
سر و کار داریم:
سیر توسعه تاریخی
از
سویی
حفظ می شود
(پیوست)
یعنی
عناصر زنده و پویا و مثبت و مفید و حیاتمند کاپیتالیسم (مادر و پدر)
حفظ می شوند و حتی توسعه داده می شوند.
از
سوی دیگر
سیر توسعه تاریخی
قطع می شود
(گسست)
و
فرماسیون اقتصادی کاپیتالیسم
با
فرماسیون اقتصادی ماهیتا جدیدی به نام سوسیالیسم
جایگزین می شود.
طبقه حاکمه
تعویض می شود.
به
همان سان
که
فرزند
با
نسل قبلی
قطع رابطه می کند
و
در
پله توسعه برتر
نسل جدیدی
قد برمی افرازد
که
هم
حامل عناصر مثبت نسل قبلی
است
و
هم
نافی انقلابی میراث نسل قبلی
است.
خود
کاپیتالیسم
(مادر و پدر)
هم
همین روند و روال
را
طی کرده است:
کاپیتالیسم
هم
از
گردنه دیالک تیکی پیوست و گسست (تداوم و شکست، استمرار و انقطاع)
گذشته است.
۳
تافلر برای اثبات نقطه نظراتش در این زمینه،
نوع
تشابهات در آموزش و پرورش، طرز کار در کارخانه ها و بکارگیری کارگران برای
تولیدات زنجیره ای و ساعات کار غیر شناور
را
از
این رو
وجود تشابهاتی میان سوسیالیسم و کاپیتالیسم
(فرزند و مادر و پدر)
نه
حیرت انگیز
است
و
نه
دال
بر
هویت (یکسانی) فرزند با مادر و پدر
است.
تشابهات فی مابین
اما
نه
در
چیزهای روبنایی ـ ایده ئولوژیکی
بلکه
در
چیزهای زیربنایی ـ اقتصادی
است.
هر
فرماسیون اقتصادی جدید
نیروهای مولده فرماسیون (های) اقتصادی قبلی
را
دریافت می کند و در اختیار می گیرد،
یعنی
از
صفر
شروع نمی شود.
هر
فرماسیون اقتصادی جدید
بر
پایه (شالوده) میراث فرماسیون (های) اقتصادی قبلی
بنا
می شود.
توصیه اکید لنین
به
پرولتاریای پیروزمند
مبنی
بر
یادگرفتن از بورژوازی
به
همین دلیل
است.
یعنی
طبقه حاکمه جدید
نیز
نتیجه نفی دیالک تیکی طبقه حاکمه قبلی
است.
۴
تافلر برای اثبات نقطه نظراتش در این زمینه،
نوع
تشابهات در آموزش و پرورش، طرز کار در کارخانه ها و بکارگیری کارگران برای
تولیدات زنجیره ای و ساعات کار غیر شناور
را
ادعای وجود تشابهات فی مابین در آموزش و پرورش،
اما
فقط
بخشی از واقعیت
است.
در
علوم طبیعی و ریاضی و تجربی
(بیولوژی و شیمی و فیزیک و مته متیک و غیره)
میراث کاپیتالیستی
حفظ می شود و توسعه می یابد.
بخشی از کتب درسی
در
دانشگاه های آلمان امپریالیستی در این رشته های علمی
کتب درسی آلمان آنتی فاشیستی (دموکراتیک)
هستند.
اما
آموزش و پروش جوامع به اصطلاح سوسیالیستی
به
مثابه عنصری روبنایی ـ ایده ئولوژیکی
چیز به کلی دیگری
بوده است.
علوم اجتماعی
(جامعه شناسی، پداگوژیک، اتیک و استه تیک و غیره)
تفاوت و حتی تضاد
با
علوم اجتماعی امپریالیستی
داشته اند.
ما
جرعه ای از این دریا
را
ترجمه و منشتر کرده ایم و می کنیم.
برای فهم بهتر این مسئله
فقط
کافی
است
که
دایرة المعارف های فلسفی امپریالیستی
و
تعاریف امپریالیستی مفاهیم فلسفی
با
دایرة المعارف های فلسفی مارکسیستی - لنینیستی
و
تعاریف مارکسیستی ـ لنینیستی مفاهیم فلسفی
مورد مقایسه قرار گیرد.
۵
تافلر برای اثبات نقطه نظراتش در این زمینه،
نوع
تشابهات در آموزش و پرورش، طرز کار در کارخانه ها و بکارگیری کارگران برای
تولیدات زنجیره ای و ساعات کار غیر شناور
را
مناسبات کارگران در محلات کار فرماسیون های اقتصادی مختلف
فقط
به
لحاظ فرم و نمود و ظاهر
می توانند
مشابه باشند
و
نه
به
لحاظ محتوا و ماهیت و ذات.
زن و کارگر
در
مراکز تولیدی کاپیتالیستی
برده و وابسته و زباله
تصور می شود.
در
حالیکه
زن و کارگر
در
جوامع به اصطلاح سوسیالیستی
عضو و جزو لاینفک طبقه حاکمه جامعه
است
و
«ارباب» حقیقی
است.
حتی
اگر
سطح دستمزدش نازلتر از سطح دستمزد کارگران جوامع کاپیتالیستی
باشد
و
شرایط کارش
بدتر
باشد.
پایان
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر