علل رشد پوپولیسم در اروپا و امریکای شمالی
وینسنت ناوارو
استاد سیاست عمومی دانشگاه جانز هاپکینز
در
آمریکا
و
استاد علوم سیاسیِ
در
اسپانیا
ترجمهی احمد سیف
تحلیلی
از
یدالله سلطان پور
همان طور که ذکرش گذشت
اجامر نئوفاشیسم
همه بدون استثناء
به
زبان سعدی
امرای دزدان جهان
اند.
باید
با
دقت درخور
بررسی شود:
۱
اولین کردوکار اجامر نئوفاشیسم
گرفتن پوز اوپوزیسیون
در
مقابل استبلیشمنت
(احزاب، انجمن ها، شخصیت ها و نخبگان سیاسی طبقه حاکمه)
است.
۲
در
تبلیغات این زباله ها
استبلیشمنت
به
توده
نمی اندیشد.
فقط
به
منافع شخصی خویش
می اندیشد.
توده
به
قول اجامر نئوفاشیسم
نماینده سیاسی و گوش شنوا برای معضلات زندگی خود ندارد
و
تنها
مانده است.
۳
در
این ادعای اجامر نئوفاشیسم
ذراتی از حقیقت هست.
احزاب و انجمن ها و شخصیت های سیاسی و نظامی و اقتصادی و غیره
به
منافع توده
نمی اندیشند.
قاعدتا
نباید هم بیندیشند.
برای اینکه آنها
نه،
مأمورین توده
بلکه
مأمورین طبقه حاکمه
اند.
افشای ماهیت طبقاتی استبلیشمنت
اما
هم
برای اجامر نئوفاشیسم
تابو
ست
و
هم
برای اساتید دانشکاه های امپریالیستی.
تعیین کننده
اما
کشف و افشای ماهیت طبقاتی افراد و احزاب و انجمن ها ست.
افراد و احزاب و انجمن ها
نه
ماورای طبقاتی
بلکه
طبقاتی
اند.
اجامر نئوفاشیسم و اساتید دانشکاه ها
اما
از
احزاب و انجمن ها
نامی نمی برند
و
افراد
را
چنان برجسته می کنند
که
تعلقات حزبی شان
بسان تعلقات طبقاتی شان
ماستمالی و پرده پوشی می شود.
۴
ترامپ
نه
فردی فقط شخصی و خصوصی،
بلکه
علاوه بر آن و مهم تر از آن
شخصیتی حقوقی
است.
ترامپ
میلیاردری است
که
عضو و جزو طبقه حاکمه امپریالیستی
است.
ترامپ
ضمنا
نماینده و مأمور طبقه حاکمه امپریالیستی
است.
بدین طریق و با این ترفند
نه
ماهیت طبقاتی اجامر استبلیشمنت
کشف و افشا می شود
و
نه
ماهیت طبقاتی اجامر نئوفاشیسم.
در نتیجه
اجامر نئوفاشیسم
به
عنوان نمایندگان کارگران
و
مخالفین سرسخت استبلیشمنت
جا زده می شوند.
این
اگر
عوامفریبی نیست،
چیست؟
واقعیت این است
که
میان اجامر استبلیشمنت و اجامر نئوفاشیسم
کمترین فرق و تفاوت طبقاتی ـ ماهوی
وجود ندارد
و
«جنگ و جدال» این اجامر
چیزی جز جنگ زرگری
نیست.
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر