۱۳۹۸ خرداد ۲۵, شنبه

تأملی در مقاله ای از زهره تکابنی تحت عنوان «دنیای دیوانه دیوانه دیوانه» (۸)


دنیای دیوانه دیوانه دیوانه
زهره تکابنی
 
منبع:
اخبار روز
 
ویرایش و تأمل
از
ربابه نون
  
۱
دستگاه سیاستگذاری آمریکا
ست 
که
 او 
را 
دیوانه و غیرقابل پیش بینی 
می خواهد 
تا 
شاید با جذب سرمایه های کشورهای دیگر، 
کشور خود 
را 
از 
این بحران ساختار ی 
که 
ممیزه (مشخصه؟) سرمایه داری 
است 
نجات دهد.
 
سؤال این بود
که
 ساختار جامعه بشری
به
طور کلی
چیست؟
 
ساختار جامعه بشری
عمدتا
از
مناسبات تولیدی 
تشکیل می یابد.
 
مراجعه کنید
به
مناسبات تولیدی
نیروهای مولده
زیربنا و روبنا
 
عناصر مناسبات تولیدی
به
شرح زیرند:

الف
روابط انسان ها در روند تولید 
و
 قبل از همه، 
مناسبات مالکیت.

ب
مناسبات مبادله ی کردوکارها.

پ
همکاری
(تعاون)

مراجعه کنید
به
تعاون

ت
تقسیم کار.

ث
جایگاه گروه های اجتماعی و طبقات مختلف 
در
 تولید 
و 
روابط میان آنها.

ج
مناسبات توزیع فراورده های تولیدی.

۲
دستگاه سیاستگذاری آمریکا
ست 
که
 او 
را 
دیوانه و غیرقابل پیش بینی 
می خواهد 
تا 
شاید با جذب سرمایه های کشورهای دیگر، 
کشور خود 
را 
از 
این بحران ساختار ی 
که 
ممیزه (مشخصه؟) سرمایه داری 
است 
نجات دهد.
 
ساختار 
بسان فرم
باید
حاوی محتوایی
باشد.
 
محتوای ساختار جامعه بشری
و
یا
مناسبات تولیدی
چیست
که
تعیین کننده ی چند و چون آن است؟
 
(چون در دیالک تیک فرم و محتوا نقش تعیین کننده از آن محتوا ست.)
 
۳
محتوای مناسبات تولیدی (به مثابه فرم و یا ساختار)
نیروهای مولده
است.
 
این بدان معنی است
که
ما
با
دیالک تیک مناسبات تولیدی (فرم) و نیروهای مولده (محتوا)
سر و کار داریم.
 
۴
مناسبات تولیدی 
اما
به مثابه زیربنای اقتصادی جامعه
تعین کننده ی روبنای ایده ئولوژیکی متناسب با خویش
است.
 
این بدان معنی است
که
ما
با
دیالک تیک زیربنای اقتصادی (ساختار اقتصادی، مناسبات تولیدی) و روبنای ایده ئولوژیکی (دولت، فلسفه، هنر، مذهب، حقوق، خرافات و غیره)
سر و کار داریم.
 
۵
دستگاه سیاستگذاری آمریکا
ست 
که
 او 
را 
دیوانه و غیرقابل پیش بینی 
می خواهد 
تا 
شاید با جذب سرمایه های کشورهای دیگر، 
کشور خود 
را 
از 
این بحران ساختار ی 
که 
ممیزه (مشخصه؟) سرمایه داری 
است 
نجات دهد.
 
اکنون می توان به سؤال مطروحه جواب داد:
منظور از بحران ساختاری جامعه 
چیست؟
 
در
بحران ساختاری هر جامعه
دو دیالک تیک بنیادی فوق الذکر
دخیلند:
 
الف
دیالک تیک مناسبات تولیدی (فرم) و نیروهای مولده (محتوا)
 
ب
دیالک تیک زیربنای اقتصادی (ساختار اقتصادی، مناسبات تولیدی) و روبنای ایده ئولوژیکی (دولت، فلسفه، هنر، مذهب، حقوق، خرافات و غیره)
 
۶
دستگاه سیاستگذاری آمریکا
ست 
که
 او 
را 
دیوانه و غیرقابل پیش بینی 
می خواهد 
تا 
شاید با جذب سرمایه های کشورهای دیگر، 
کشور خود 
را 
از 
این بحران ساختار ی 
که 
ممیزه (مشخصه؟) سرمایه داری 
است 
نجات دهد.
جامعه
زمانی 
دستخوش بحران ساختاری می شود
که
تضاد میان اقطاب متضاد این دو دیالک تیک
تشدید شود
و
برونی شود.
 
یعنی
از
سویی
نیروهای مولده
چندان و چنان رشد کنند
که
مناسبات تولیدی حاکم
برای شان تنگ شود و منفجر شود
و
از
سوی دیگر
تضاد زیربنای اقتصادی با روبنای ایده ئولوژیکی
 چندان و چنان 
تشدید شود
که
اداره جامعه
مختل گردد.
 
در
این صورت
ما
با
بحران ساختاری جامعه بشری
(بحران ساختاری هر جامعه بشری)
مواجه می شویم.
 
بحران ساختاری جامعه
از این رو،
امری اوبژکتیو (عینی)
است
و
نه
امری سوبژکتیو.
 
ایراد دیگر جفنگجمله زهره
همین جا ست.
 
شاید با جذب سرمایه های کشورهای دیگر، 
کشور خود 
را 
از 
این بحران ساختار ی 
نجات دهد.
با «جذب سرمایه های کشورهای دیگر»
یعنی
مثلا
با
 سرمایه گذاری در رشته های مختلف علمی و فنی و صنعتی و غیره
نیروهای مولده در طویله امریکا
رشد بیشتر می یابند
و
تضاد آنها با مناسبات تولیدی
شدت به مراتب بیشتری کسب می کند.
 
با
تخریب افکار عمومی و تبدیل جامعه
به
طویله
و
زمینه سازی برای روی کار آمدن اجامر خردستیز علنی و عریان و عربده کش
تضاد میان زیربنای اقتصادی و روبنای ایده ئولوژیکی
شدت به مراتب بیشتری می یابد
یعنی 
بحران ساختاری
اوج می گیرد.
 
۷
 
شاید با جذب سرمایه های کشورهای دیگر، 
کشور خود 
را 
از 
این بحران ساختار ی 
نجات دهد.
شهید شهیری به نام روزا لوکزمبورگ
 در 
قرن بیستم
میلیون ها بار خردگراتر و خردمندتر از زهره تکابنی
بوده
و
راه حل رادیکالی
برای خروج جامعه سرمایه داری از بحران عمومی اش
عرضه داشته است
و
ضمنا
نتیجه عدم تمکین به راه حل خود
را
نیز
 پیش بینی و پیشگویی کرده است:
 
یا
گذار به سوسیالیسم
(راه رادیکال روزا برای خروج جامعه سرمایه داری از بحران عمومی اش)
و
یا
سقوط به قهقرای بربریت
(در صورت عدم تمکین به راه رادیکال روزا)
 
ثمرات زقوم دو جنگ جهانی امپریالیستی و صدها جنگ منطقه ای 
صحت نظر روزا
را
اثبات کرده اند.

یادش به یاد باد
رهبر روشنضمیر ما

سردار ما 
دلاور ما
سمتگیر ما

ادامه دارد.
 

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر