جمعبندی
از
مسعود بهبودی
نفرین به باد
باد
نفرین بر آنکه رسم ستم را نهاد
باد
۱
بزرگ ترین خطای سالوادور
اعتماد به لاشخور
بود.
۲
زیربمباران فاشیسم
مرتب می پرسید:
پینوچه پس کجا ست؟
۳
انتظار یاری از جلاد جانی داشت.
۴
سالوادور خیال می کرد که هر کس منشاء توده ای داشته باشد، توده ای است.
۵
احتمالا
خاستگاه طبقاتی را با پایگاه طبقاتی عوضی گرفته بود.
۶
فرق شان چیست؟
از دوئالیسم تا دیالک تیک
۱
چون تیز بنگری
تفاوت ماهوی
میان فوندامنتالیسم و امپریالیسم وجود ندارد.
۲
هر دو اقطاب دیالک تیکی از دشمن بشریت اند:
دیالک تیک دشمن ملی و بین المللی
(داخلی و خارجی)
۳
گسستن پیوندهای دیالک تیکی
نشانه خریت است و یا نشانه خر پروری است.
۴
چنین کاری ضمنا محال است
۵
چنین آرزویی در حد خیال است.
۶
چون
پیوندهای دیالک تیکی را با بمب اتم هم نمی توان پاره کرد.
نقد ایده ئولوژی
به مدل نقد فلسفی و سوسیولوژیکی اطلاق می شود
که
نشاندهنده عیب و نقص انطباق تفکر با وجود است.
نقد ایده ئولوژی
به تجزیه و تحلیل علل تشکیل این عدم انطباق (دیسکره پانس) می پردازد.
منظور از سانسور چیست؟
چرا سانسور اینچنین تقبیح می شود؟
پرسش ها و پاسخ ها
این مفاهیم را مستقلا ترجمعه و منشتر کرده ایم.
۱
هر روز یک و یا ۲ مفهوم را ترجمه و منتشر می کنیم.
۲
فرماسیون یعنی صورت بندی
۳
مثلا نظام فئودالی
یک فرماسیون اقتصادی است.
۴
نظام سرمایه داری و یا کاپیتالیسم
فرماسیون اقتصادی دیگری است.
۵
سوسیالیسم فرماسیون اقتصادی دیگری است.
۶
فرماسیون = نیروهای مولده + مناسبات تولیدی (زیربنیا اقتصادی) + روبنای ایده ئوولژیکی
۷
خریت در مقیاس ملی = خریت در چارچوب کشور واحد.
۸
خریت
در مقیاس بین المللی
یعنی خریت در چارچوب جهان.
۹
ایده ئولوژی
یعنی مثلا مذهب.
۱۰
هر طبقه جامعه مجموعه نظراتی از خرافه تا علم دارد
که ایده ئولوژی اش را تشکیل مید هند
سیاوش کسرایی
تراشه های تبر
در رهگذار باد
در کوچه
ـ هم چنان ـ
جنگ بزرگ باد و مباد است
بحث بلند بود و نمود است
بر بوم سرخفام خیابان
ـ گل گل ـ
شکوفه های آتش و دود است
در باغ های ساده سهراب
اما
در دره های پر مه و مهتاب و برگ و باد
رشد بهار نیمه تمام است
با آن که در کویر سرایش ز هیچ سوی
حتی سراب نیست
کوچکترین صدا
از پای آب نیست
اما
در قاب
ـ هم ـ
به سینه دیوار روبه رو
قد می کشد هنوز
آن گوشه گیر لاله خردش کنار سنگ
مرغی
ـ شبی ـ
به
صخره
نشست
و
ـ غریب ـ
خواند
پروانه ای ز دشت گذر کرد و دشت ماند.
او
شعر می نگاشت
او
رنگ می سرود
ـ خاموش ـ
و
ای دریغ
با هیچ کس نگفت که چشم انتظار کیست.
در رهگذار باد
نگهبان لاله بود.
پایان
ویرایش از تارنمای دایرة المعارف روشنگری
خیلی دلم می خواست
یکی
این شعر را اول معنی وبعد توضیح داده یا تحلیل کند تا من هم مثل آنها از این زیبائی لذت ببرم.
علی
۱
سهراب عارف است.
۲
نوعی وحدت وجود
در شعرش جاری است.
۳
در شعر سهراب
همه چیز با همه چیز در رابطه، در همگویی، در هماندیشی است.
۴
در شعر سهراب
مرز میان آدم و نبات و جانور و چیزها و پدیده ها
سیال است.
۵
می توان این شعر او را تحلیل کرد.
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر