۱۳۹۷ مهر ۱۰, سه‌شنبه

متاتحلیلی بر تحلیل خسروی از آثار گارسیا لورکا (۲)

 

 رکن‌ الدین خسروی 
(۱۳۰۸ ـ ۱۳۹۵)
(۱۹۳۰ –  ۲۰۱۷) 
نویسنده، کارگردان تئاتر، مترجم  
 
منبع:
نامه مردم
https://www.tudehpartyiran.org/2013-11-28-19-45-55/4095-2018-10-01-23-58-37
 
تلخیص، ویرایش و تحلیل
از
میم حجری 
 
۱
مرگ در سپیده دم
اسب سیاه کوچک
کجا می بری
سوار مرده ی خود را؟
لورکا
 
خسروی
 تحلیلش از لورکا را با این بند از شعر او افتتاح می کند.
 
بی آنکه به محتوای این شعر لورکا
اعتنایی داشته باشد.
 
خسروی 
از خود نمی پرسد که چرا لورکا مرگ را سانترالیزه کرده است.
 
خسروی
به عوض پرداختن به این مسئله تعیین کننده
از
آرزوهای لورکا در زمینه  نحوه تدفینش و محل گورش گزارش می دهد:
 
۲
چون بمیرم
خاکم کنید با گیتارم
در میدان.

چون بمیرم
در میان نارنجستان ها
و 
بوته ی نعنا

چون بمیرم
خاکم کنید، 
اگر خواستید
در یک باد نما
چون بمیرم 
 
معنی تحت اللفظی:
وقتی بمیرم
جسدم را با گیتارم خاک کنید.
 
کجا؟
 
در
میدان
 
در 
نارنجستان
 
بوته نعنا
 
 
اگر هم دل تان خواست
در
یک بادنما
 
یا 
خود شعر لورکا کودکانه و احمقانه است
و
یا
این ترجمه از شعر لورکا
ترجمه ای بند تنبانی است.
 
اصلا
معلوم نیست 
که
منظور لورکا 
از
محل تدفینش چیست:
میدان یا نارنجستان؟
 
ضمنا
کجای بوته نعنا؟
 
در زیر بوته یا روی بوته؟
 
اینهم هنوز چیزی نیست.
 
 
تدفین کسی روی بادنما
خودش سؤال بزرگی است.

این شعر لورکا
زباله ـ شعر
است.

معلوم نیست
 که 
چرا
خسروی
کمترین اعتنایی به کیفیت بسیار نازل شعر نمی کند.
 
 ۳
عصر طلایی

اسپانیا 
 پس از هفتصد سال تسلط اعراب 
 در سال ۱۴۹۲ میلادی، استقلال یافت
این هنوز چیزی نیست.
 
جل الخالق:
خسروی 
سودای تحلیل مثلا جهان بینی و یا اشعار و آثار لورکا
را 
در سر دارد.

اما
به عوض تماشای او و جهان بینی اش
در
آیینه اشعار و آثار او
به
۴۵۰ سال قبل
برمی گردد.

تاریخ اسپانیا
را
آنهم
بسان مورخین فئودالی و بورژوایی برای خواننده «تحلیلش» ورق به ورق  
می خواند.

آدم
یاد انشاء نویسی های کودکان دبستان های ایران می افتد
که
آسمان و ریسمان
را
به هم می بافند
تا
پس از ذکر یک عالمه چرت و پرت  بی ربط 
بگویند
 که
 علم بهتر است و یا ثروت.
 
۴
دشت، گرانادا و گارسیا

در جانب غربی شهر تاریخی گرانادا 
غرناطه
  با 
سبک معماری اندلسی اش، 
دشت بارور وگا گسترده شده  است 
که رودخانه های دارو  و خنیل 
 که از برف های سیرآنودا  سرچشمه می گیرند، 
آن را سیراب می کنند.
 
خسروی
پس از تشریح مو به موی صعود و سقوط اسپانیا
به 
سبک فئودالی و بورژوایی
به
توضیح محل تولد لورکا، پدرش و برادرانش و شق القمرهایش
می پردازد.
 
این جور «تحلیل» ها چه نام دارند؟
 
هدف و آماج خسروی از این طرز «تحلیل» چیست؟
 
باید ببینیم.
 
ادامه دارد.
 

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر