۱۳۹۷ مهر ۱۰, سه‌شنبه

به کجای این طویله می توان آویخت پالان را؟ (۶)


مصاحبه رشید پور از آپارات با ظریف

ایران زخمی و اسیر روسیه
 احمد جلال پور 
 
منبع:
صفحه فیسبوک شفیعی مطهر
 
ویرایش و تحلیل
از
یدالله سلطان پور 
۱
 مشکل کجا ست؟
چرا این طور نشد؟
چرا به قول ظریف:
«ما انتخاب کردیم
 طور دیگری زندگی کنیم؟»
زندگی در درد و رنج و فلاکت و دغدغه؟
اصولا
 «ما»
کیست که برای ایرانیان تصمیم گرفته؟
همانطور که گفته شد،
 شعار مرکزی عنگلاب اسلامی
نه، شرقی ـ نه، غربی 
بوده است.

این 
شعار
 بیانگر دو سمتگیری سیاسی و طبقاتی در آن واحد بوده است:

الف
سمتگیری آنتی کمونیستی
 (ضد پرولتری، ضد سویه تیستی)

ب
سمتگیری آنتی کاپیتالیستی 
(ضد بورژوایی، ضد امپریالیستی، ضد امریکایی)
 
۲
شعار نه، شرقی  

این 
اما
عملا و عینا
به چه معنی است؟
 
محتوای طبقاتی این شعار
قبل از همه
ضد کارگری
است.
فرق هم نمی کند 
که
 ارتجاع سیاه بداند و یا نداند، بخواهد و یا نخواهد.
پرولتاریا 
حتی در حالت نطفه ای اش
از سده ها قبل
خاری در چشم اشرافیت بنده دار و فئودال و روحانی بوده است. 


حتی
خواجه شیراز
ـ ایده ئولوگ ارتجاع سیاه ـ
موضع ضد پرولتری داشته است:

تو بندگی
چو گدایان
(مثل پرولتاریا)
به شرط مزد مکن

که
دوست 
خود
روش بنده پروری
داند.

خواجه
 در این بیت غزل
بندگی
را
بر 
کار مبتنی بر دستمزد
و
بنده
را
بر
کارگر
ترجیح می دهد.

این
ولی فقط یک روی سکه ایده ئولوژیکی خواجه است.

روی دیگر این سکه
مخالفت با بورژوازی
است.

در این زمینه
استاد خواجه و ایده ئولوگ کلاسیک ارتجاع سیاه
ـ شیخ شیراز ـ
سنگ تمام گذاشته است.

کسب و کار سعدی
تحقیر صرفه جویی، تجلیل خور و خواب و ریخت و پاش، تحقیر انباشت ثروت و سرمایه، انتقاد از خست و تبلیغ ریخت و پاش فئودالی ـ روحانی 
است.

۳
شعار نه، شرقی  
 
اشرافیت مرتجع فئودالی ـ روحانی و بورژوازی عجق ـ وجق سنتی ـ بازاری
با
شعار نه شرقی
موضع آنتی کمونیستی و ضمنا آنتی سویه تیستی (ضد کمونیستی و ضد شوروی گرایی) می گیرد.
یعنی
همزمان 
هم
بر
 ضد پرولتاریای ملی (وطنی)
موضع می گیرد،
هم
بر
ضد پرولتاریای سازمان یافته ملی
(جنبش کاری ـ کمونیستی ملی، حزب توده)
هم
بر 
ضد پرولتاریا جهانی
هم
بر ضد پرولتاریای سازمان یافته در مقیاس جهانی
(جنبش کارگری ـ کمونیستی)
و
هم
بر
ضد حاکمیت طبقه کارگر در ممالک سوسیالیستی

۴
شعار نه، غربی

ارتجاع سیاه
با
شعار نه غربی
اولا
بورژوازی مدرن روی کار آمده در اثر انقلاب ضد فئودالی سفید
را
و
ضمنا
سلطنت پهلوی
 را
مورد حمله قرار می دهد.

بدین طریق
  دیالک تیک پرولترستیزی و بورژوازی ستیزی
ـ دیالک تیک تعیین کننده جامعه نوزاد سرمایه داری در کشور ـ
یعنی 
دیالک تیک کار ستیزی و سرمایه ستیزی
یعنی
دیالک تیک پرولتاریای صنعتی ستیزی و بورژوازی مدرن ستیزی
قوام می یابد.
 
اکنون
 شعار نه، شرقی ـ نه، غربی
با
تمامت خود
به کار می افتد:

آنتی کمونیسم
 (حزب توده ستیزی)
با
آنتی مونارشیسم
(مبارزه بر ضد خاندان سلطنتی)
تکمیل می شود.

بغرنجی قضیه
در این واویلا عرض اندام می کند:

۵
شعار نه، شرقی ـ نه، غربی 

آنتی کمونیسم
(حزب توده ستیزی)
پرچم ایده ئولوژیکی طبقه حاکمه جدید 
نیز 
بوده است.

بورژوازی مدرن تحت رهبری محمد رضا شاه
نیز
حزب توده
را
تحت تعقیب و سرکوب بی رحمانه قرار می دهند.

شاه
با
استفاده از محبوبیت عظیم در اثر پیروزی انقلاب ضد فئودالی سفید
هم
بخش اعظم کادرهای حزب توده 
را
به همکاری جلب می کند
و
هم
در صدد فرود آوردن ضربه ای تعیین کننده
بر
 کمیته مرکزی حزب توده 
بر می آید.
 
تا حد زیادی هم موفق می شود
و
اعتبار و آبروی حزب توده
را
بر باد می دهد.
 
۶
شعار نه، شرقی ـ نه، غربی  

در 
این اوضاع و احوال
همراه با ارتجاع سیاه،
ارتجاع سرخ
وارد میدان می شود.

ارتجاع سرخ
 در
 فرم احزاب و سازمان ها و گروه های به ظاهر کمونیستی و در واقع فئودالی ـ آنتی کمونیستی
آب به همان آسیاب ارتجاع سیاه می ریزد:
حزب توده بشدت تضعیف یافته 
این بار از جبهه به ظاهر انقلابی 
نیز
لجنمال می شود.

هر پاسبانی که ترور می شود
و
هر بمبی که منفجر می شود،
با
شعار مرگ بر حزب خاین توده 
همراهی می شود.

می توان گفت
که
همه جریانات فئودالی با ماسک سرخ و سیاه
همزمان
هم
بر
ضد
انقلاب بورژوایی سفید و بورژوازی مدرن
می رزمند
و
هم
بر 
ضد پرولتاریا و حزب توده.

۷

شعار نه، شرقی ـ نه، غربی


الهام بخش ایده ئولوژیکی
ارتجاع سرخ 
با
نقاب راست و چپ
(مجاهدین خلق و اسلام، فدائیان خلق و اسلام، لیملام و دیمدام)
جلال آل احمد
(نماینده فاشیسم، فئودالیسم و فوندامنتالیسم، پان اسلامیسم با سابقه همکرای با حزب توده و تعلق به هیئت تحریریه ارگان کمیته مرکزی حزب توده)
و
احمد شاملو 
(نماینده فاشیسم، اگزیستانسیالیسم)
و
دیگر هنرمندان از قبیل غلامحسین ساعدی و غیره
بوده اند.

۸
شعار نه، شرقی ـ نه، غربی 

همان خط مشی بین المللی ارتجاع سیاه
را
یعنی
آنتی کمونیسم و آنتی سویه تیسم
را
ارتجاع سرخ 
هم
در 
خطوط کلی اش
نمایندگی می کند.

می توان گفت
که
شعار نه، شرقی ـ نه، غربی 
شعار مشترک ارتجاع سیاه و سرخ 
بوده است.

نکته تهوع انگیز و حیرت انگیز
خریت خاندان پهلوی و حزب توده بوده است.

هر
دو
قطب انقلابی
ضمن زیر ضربات مهلک ارتجاع سرخ و سیاه بودن
بر
ضد همدیگر
مبارزه کرده اند
و
هر دو
همزمان
آب به آسیاب ارتجاع سرخ و سیاه ریخته اند
و
هر دو
نابود شده اند.

هنر نزد ایرانیان است و بس
نگیرند عقل کلان را به خس.

ادامه دارد.
 

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر