۱۳۹۵ شهریور ۳۱, چهارشنبه

سیری در شعری از شیخ شیراز (5)


اثری از 
روزبه دلیجانی

غزل (246) 

ویرایش و تحلیل از
 شین میم شین

جور دشمن چه کند گر نکشد، طالب دوست؟
گنج و مار و گل و خار و غم و شادي
 به هم اند

·        معنی تحت اللفظی:
·        طالب دوست، چه چاره ای جز تحمل جور دشمن دارد؟
·        برای اینکه همیشه و همه جا گنج و مار، گل و خار و غم و شادی با هم اند.

·        تار و پود این بیت شیخ شیراز به دیالک تیک سرشته است.
·        حتی واژه ای در این بیت نمی توان پیدا کرد که قطبی از دیالک تیکی نباشد:  

1
جور دشمن چه کند گر نکشد، طالب دوست؟
گنج و مار و گل و خار و غم و شادي
 به هم اند

·        جور، قطبی از دیالک تیک عهد و وفا ـ جور و جفا ست.
·        کریم هم در قرآنش (البته مجید هم سهمی در آن دارد) ظلم را به همین معنا به کار می برد.

·        سؤال این است که منشاء مادی (اجتماعی ـ اقتصادی) این دیالک تیک کجا ست که هم در آیینه ضمیر کریم (و مجید)  منعکس می شود و هم در آیینه ضمیر سعدی و همه شعرای قرون وسطی فئودالی؟

2
جور دشمن چه کند گر نکشد، طالب دوست؟
گنج و مار و گل و خار و غم و شادي
 به هم اند

·        همه  مفاهیم دیالک تیک عهد و وفا ـ جور و جفا منشاء برده داری دارند:
·        عهد، قرار دادی است که میان بنده و ارباب ـ خواه با واسطه و خواه بی واسطه ـ منعقد می شود.
·        دو طرف معاهده قول می دهند که به عهد منعقده وفا کنند.
·        بدین طریق قطب اول این دیالک تیک به شکل عهد و وفا به عهد تشکیل می یابد و به اختصار عهد و وفا نامیده می شود.

3
جور دشمن چه کند گر نکشد، طالب دوست؟
گنج و مار و گل و خار و غم و شادي
 به هم اند.

·        واژه های با وفا و بی وفا که همچنان و هنوز جانسختی از خود نشان می دهند و به حیات خود ـ کم و بیش ـ ادامه می دهند، یادگار نظام برده داری اند:

 هوشنگ ابتهاج (سایه)

من بر نخیزم از سر راه  وفای تو
از هستی ام
ـ اگر چه ـ
بر انگیختند گرد

روزی که جان فدا کنمت، باورت شود
دردا که جز به مرگ نسنجند، قدر مرد
  
·        معنی تحت اللفظی:
·        اگر چه از هستی ام گرد بر انگیخته اند، یعنی اگرچه خانه هستی ام را بر سرم آوار کرده اند و گرد و خاکی از آن باقی گذاشته اند، من از راه وفای تو بر نخواهم خاست.
·        یعنی به عهده منعقده ام با تو وفا خواهم کرد.
·        دریغا، پس از آنکه جانم را بر سر عهد و پیمانم نهادم، درخواهی یافت که معیار سنجش قدر مرد، مرگ است.
·        آدم باید بمیرد تا وفاداری اش به عهد و پیمان منعقده اثبات شود.

·        سایه هم در این دو بیت شعر و هم در همه اشعارش، مفاهیم برده داری و فئودالی را با محتوای توده ای پر می کند.
·        سایه با توده عهد و پیمان بسته است و بسان توده ای های سابقا موجود، به عهد و پیمان خود وفادار می ماند.

4

جور دشمن چه کند گر نکشد، طالب دوست؟
گنج و مار و گل و خار و غم و شادي
 به هم اند.

·        اگر برده و یا ارباب به عهد منعقد شده، وفا نکند، قطب دیگر این دیالک تیک، یعنی جور و جفا تشکیل می شود.

·        سعدی واژه جور را در این بیت به معنی ظلم و ستم به کار می برد، به همان سان که کریم در قرآنش بکار برده است.

·        در قاموس کریم هر کس به عهد و میثاقی که در روز الست با خدا بسته، وفا نکند، ستمگر است.

·        معلوم نیست، چرا و به چه دلیل.

·        کریم خیاط باشی است:
·        خودش به میل خودش می برد و به میل خودش می دوزد.

·        مراجعه کنید به قرآن کریم از دیدی دیگر در تارنمای دایرة المعارف روشنگری

5
جور دشمن چه کند گر نکشد، طالب دوست؟
گنج و مار و گل و خار و غم و شادي
 به هم اند.

·        دیالک تیک دیگر، که شیخ در این بیت شعر توسعه می دهد، دیالک تیک دوست و دشمن است:
·        طالب دوست برای دستیابی به دوست ناچار از تحمل جور دشمن است.
·        این ضمنا به معنی تشکیل دیالک تیکی سه عضوی است:
·        دیالک تیک طالب ـ دشمن ـ مطلوب

·        دشمن در این بیت شعر شیخ، به معنی رقیب است.
·        رقیب در شعر قرون وسطی به معانی مختلف به کار می رود:

·        رقیب در واقع مراقب دوست است.
·        ولی به همین دلیل دشمن (مزاحم) طالب دوست است.
·        رقیب ضمنا می تواند خودش هم به نوبه خود، طالب دوست باشد.
·        یعنی بر سر دوست رقابت در بین باشد.

·        مراجعه کنید به مقوله رقیب در شعر حافظ  در تارنمای دایرة المعارف روشنگری  

6
جور دشمن چه کند گر نکشد، طالب دوست؟
گنج و مار و گل و خار و غم و شادي
 به هم اند.

·        دیالک تیک های دیگری که شیخ توسعه داده عبارتند از دیالک تیک گنج و مار، گل و خار، غم و شادی.

·        آثار شیخ شیراز ـ چه نثر شعر گونه اش و چه شعرش ـ بهترین منبع برای تمرین تفکر مفهومی است.
·        آثار شیخ شیراز گنجینه فکری بی پایان است.

·        شیخ شیراز بهترین مائده ای است که نصیب فارسی زبانان شده است.
·        مائده ای بهتر نمی توان یافت.

·        ما دار و ندار فکری مان را مدیون شیخ شیرازیم.

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر