سیاوش کسرائی
(1305 ـ 1374)
(اصفهان ـ وین)
بینایی
از مجموعه شعر با دماوند خاموش
(۵ اسفند ۱۳۰۵ - ۱۹ بهمن ۱۳۷۴)
تحلیلی از
میم نون
با سپاس از
مسعود
1
ستمی آوردند
سخت، ای دوست به چشم من و تو
که ز آیینه بسی نقش پذیرا تر بود.
• در این بند شعر، دیالک تیک داخلی ـ خارجی به شکل دیالک تیک آنها ـ ما بسط و تعمیم می یابد و وارونه می شود.
• قطب خارجی دیالک تیک داخلی ـ خارجی مطلق می شود و قطب داخلی آن به آب زمزم شسته می شود، تطهیر، تبرئه و حتی بطور مسکوت تجلیل می شود.
2
• می توان گفت که دیالک تیک داخلی ـ خارجی که نقش تعیین کننده در آن، از آن داخلی است، بی آنکه خارجی هیچ واره باشد، به شکل دوئالیسم هیچ و همه چیز، هیچکاره و همه کاره، اوبژکت واره و سوبژکت واره بسط و تعمیم می یابد.
• طبقه حاکمه در سطح ملی و بین المللی قدر قدرت و ترفندمند و همه فن حریف قلمداد می شود و حزب توده و جنبش کارگری ـ کمونیستی ـ رهائی بخش ملی اوبژکت بازیچه واره در دست آن نمودار می گردد.
3
چشم بندی کردند
آسمان را به زمین آوردند
و زمین را چون مرغ
به هوا پر دادند.
• معنی تحت اللفظی:• کلاه گشادی بر سرمان نهادند.
• بعد جای زمین و آسمان را عوض کردند.
• در این بند شعر از طرز کار طبقه حاکمه پرده برداشته می شود:
• طبقه حاکمه به شیادی شباهت پیدا می کند که چشم بندی می کند و بعد واقعیت عینی را وارونه می سازد.
• مفاهیم «زمین» و «آسمان» و تعویض جای آنها در این بند شعر حاوی معنای فلسفی ـ سوسیولوژیکی ـ پسیکولوژیکی ژرف قابل تاملی اند:
الف
آسمان را به زمین آوردند
و زمین را چون مرغ
به هوا پر دادند.
• شاید مقوله «زمین» در قاموس سیاوش یکی از فرم های بسط و تعمیم مقوله ماده و یا واقعیت عینی باشد و مقوله «آسمان» یکی از فرم های بسط و تعمیم مقوله ی روح و یا شعور و یا پدیده های فکری و ایده ئولوژیکی باشد.
• اگر چنین باشد، به معنی وارونه کردن دیالک تیک ماده و روح خواهد بود.
• ضمنا به معنی اشاعه جهان بینی ایدئالیستی خواهد بود.
ب
آسمان را به زمین آوردند
و زمین را چون مرغ
به هوا پر دادند.
• مفهوم «به زمین آوردن آسمان و به آسمان بردن زمین» می تواند حاکی از ترفند دیر آشنای طبقه حاکمه مبنی بر جا زدن حاکمیت طبقاتی خود به مثابه حاکمیت الله باشد:
• به معنی جا زدن حاکمیت طبقه روح الله به عنوان حاکمیت الله باشد.
• این بدان معنی است که آسمان (خدا و ملائکه و اجنه و ارواح و انبیاء و ائمه اطهار) به زمین آورده می شوند تا بر خلایق حکومت کنند و طبقه حاکمه زمینی به آسمان برده می شوند تا پرستیده شود.
• این به معنی تعویض جای طبقه حاکمه زمینی با انعکاس آسمانی ـ انتزاعی آن (خدا و ملائکه و اجنه و ارواح و انبیاء و ائمه اطهار) است.
• به معنی وارونه سازی تمامعیار است.
4
چشم بندی کردند
و در این معرکه، ما
هر چه را دیگر چیزی دیدیم
هر چه را دیگر چیزی خواندیم
راست گفتیم، ولی راست نیامد به درست.
• معنی تحت اللفظی:
• کلاه گشادی بر سرمان گذاشتند.
• در نتیجه، ما در این معرکه، از رؤیت درست چیزها و نتیجتا، از تشخیص دقیق آنهاعاجر ماندیم.
• آنچه را که واقعا می دیدیم، به راستی گفتیم، ولی راست مورد نظر، نادرست بود.
5
چشم بندی کردند
و در این معرکه، ما
هر چه را دیگر چیزی دیدیم
هر چه را دیگر چیزی خواندیم
راست گفتیم، ولی راست نیامد به درست.
• سیاوش دیالک تیک راست و درست را برای اولین بار توسعه می دهد:
• راستگوئی، در عین نادرستگوئی.
6
• سخن سیاوش از معرکه گیری های چپنمایانه و عوامفریبانه ی طبقه حاکمه است.
• مثلا اعدام اعضای عالی رتبه هیئت حاکمه سابق، سلب مالکیت از آنها، شعار مرگ بر امریکا، اشغال لانه جاسوسی، افشای بورژوازی «ملی»، دفاع از فلسطین و غیره را سیاوش به مثابه معرکه گیری ترفندمند طبقه حاکمه جدید تلقی می کند.
• این چپنمائی ارتجاع فئودالی ـ فوندامنتالیستی ـ روحانی ـ بورژوائی ـ سنتی زیر پای نیروهای پراکنده چپ را خالی می سازد و حزب توده را (و خیلی از دیگر ساده لوحان سیاسی را) کور و نابینا می سازد.
• آن سان که به توصیف ساده لوحانه و چه بسا حتی توجیه گرانه ی پدیده ها می پردازند، بی آنکه حقیقت عینی را نمایندگی کرده باشند:
• راجع به ظاهر و پدیده و نمود، راست می گویند، ولی راجع به ذات و ماهیت و بود، نادرست.
• فاجعه هم همین جا ست.
• چون حقیقت عینی نه در ظاهر و پدیده و نمود چیزها، بلکه در ذات و ماهیت و بود آنها ست.
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر