شین میم شین
باب دوم
در احسان
حکایت دوم
(دکتر حسین رزمجو، «بوستان سعدی»، ص ۵۵)
بخش اول
۱
شنیدم که یک هفته ابن السبیل
نیامد به مهمانسرای خلیل
ز فرخنده خوئی نخوردی به گاه
مگر بینوائی در آید ز راه
معنی تحت اللفظی:
هفته ای
مسافری در راه مانده ای
به
مهمانسرای خلیل
نیامد.
خلیل اما اگر بینوایی نمی آمد، غذا نمی خورد.
سعدی
در این دو بیت شعر،
فرخنده خوئی خلیل را در آن می داند که دنبال بینوائی می گردد، تا دست به طعام ببرد.
آنچه زیر قلم شیخ شیراز هومانیستی جلوه می کند، چیزی جز طبیعی جلوه دادن همزیستی توانگر و بینوا نیست.
سعدی
می خواهد با هزار ترفند و خدعه به خواننده بقبولاند که جامعه طبقاتی، یعنی جامعه منقسم به بانوا و بینوا،
طبیعی ترین، عادی ترین، ازلی ترین و ابدی ترین شکل همبود بشری است.
خلیل هم همانند سعدی،
نه در پی ریشه کن کردن بینوائی، بلکه در صدد اشاعه، حفظ و تحکیم آن است.
آنسان که اگر بینوائی سر سفره اش نباشد، آب از گلویش پایین نمی رود.
پس باید هرچه بیشتر بینوا تولید کرد، تا هر روز جلوی خیمه خلیل فرخنده خو برای همسفره شدن با او صف بکشند.
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر