۱۴۰۱ آذر ۴, جمعه

تحلیل دیگری از تراژدی «مهره سرخ» ـ شاهکار سیاوش کسرایی (۷۰)

 Siyavash Kasraei.jpg 

تحلیلی 

از

شین میم شین
 

ما در جدال مرگ

ـ به تاریکی ـ

فرزند با پدر

و آن چهره های زشت سزاوار دشمنی

پنهان به گوشه ها

بر ما نظاره گر.»

 

معنی تحت اللفظی:

ما ـ پدر و پسر ـ در تاریکی درگیر نبرد مرگ و زندگی بودیم و چهره های زشت سزاوار دشمنی

در گوشه ای به نظاره ایستاده بودند.

 

سهراب در این بند شعر به انتقاد سرشته به افسوس از خود و پدر خود می پردازد و از فریب خوردگی خود و پدر خود پرده برمی دارد.

این همان منطقی است که هوشنگ ابتهاج (سایه) در یکی از اشعارش به تلخی خاصی، «دشمنکام شدن» می نامد.

 

قامت کشیده

ـ سرکش و سوزان ـ

چون آخرین برآمد کاهیده،

شمع شب

سهراب

 ـ پر توان ـ

دارد سخن به لب:

 

معنی تحت اللفظی:

شمع شب

 آخرین شعله بلندش را ـ سرکش و سوزان ـ بر افراخته و سهراب توانمندانه به سخن ادامه می دهد.

 

واژه «کاهیده»، احتمالا به معنی کاهش یافته است و از واژه های خود سیاوش باید باشد.

 

او در این بند شعر از پایان شب گزارش می دهد:

شب به شمعی تشبیه می شود که قبل از خاموشی نهائی و قطعی،  شعله بلند واپسینش را بسان پرچمی بر می افرازد.

 

تشبیه پایان شب به لحظه واپسین روشنی شمع

شاید برای اولین بار صورت می گیرد

و

 از تخیل فوق العاده غنی سیاوش حکایت دارد،

ولی نه فقط از تخیل ناب او، بلکه علاوه بر آن و قبل از آن، از شناخت استه تیکی ـ تئوریکی (زیبائی شناسی ـ نظری) او نیز.

 

چرا و به چه دلیل ما به این نتیجه می رسیم؟

 

۱

قامت کشیده

ـ سرکش و سوزان ـ

چون آخرین برآمد کاهیده، شمع شب

 

به نظر ما سیاوش در این بند شعر تریاد (تثلیث) تز ـ آنتی تز ـ سنتز هگلی را به شکل تریاد شب ـ شمع ـ روز بسط و تعمیم می دهد.

اگر اشتباه نکنیم، 

ژرژ پولیتسر 

ـ فیلسوف شهید پرولتاریا ـ 

تریاد هگلی را به شکل تریاد تخم مرغ ـ نطفه در درون آن ـ جوجه بسط و تعمیم می دهد.

نطفه آنتی تز تخم مرغ به مثابه تز است.

میان نطفه و تخم مرغ رابطه دیالک تیکی تز و آنتی تز برقرار است.

آندو در وحدت و «مبارزه» با هم اند.

نتیجه این «مبارزه»، نفی دیالک تیکی نطفه و تخم مرغ و تشکیل جوجه است که سنتز نامیده می شود.

در پرتو این تریاد می توان به درک منظور سیاوش نایل آمد:

 

۲

قامت کشیده

ـ سرکش و سوزان ـ

چون آخرین برآمد کاهیده، شمع شب

 

در قاموس سیاوش، روز بسان نطفه در بطن شب در کار و  پیکار است.

ستیز بی امان شمع بر ضد شب در طول شب، همان مبارزه آنتی تز هگلی با تز است.

تز ـ به ظاهر ـ قوی تر از آنتی تز است،

 بسان ظلمت قیرگون شب که قوی تر از شعله شمع است.

اما علیرغم این قدر قدرتی نمودین شب و هیچ واره نمائی شمع، غلبه نهائی با آنتی تز (شمع) است.

شمع با شعله به ظاهر بی رمقش، دامن شب را وجب به وجب به آتش می کشد و در این روند ستیز شمع با شب و نفی نهائی شب،

خود را نیز نفی می کند.

به زبان شعرای کلاسیک، خود را فدا می کند.

 

۳

قامت کشیده

 ـ سرکش و سوزان ـ

چون آخرین برآمد کاهیده، شمع شب

 

به همین دلیل است که واپسین شعله شمع، تیر خلاص بر شقیه شب آتشگرفته است و در عین حال مرگ خود شمع شب ستیز نیز است.

آنتی تز در ستیز با تز، نه تنها تز را نفی دیالک تیکی می کند، بلکه خود را نیز به مثابه آنتی تز (به مثابه نطفه در درون تخم مرغ و به مثابه شمع در بطن شب) نفی می کند.

در اثر این نفی تز و آنتی تز، جوجه تولد می یابد

که

 نه نطفه است و نه تخم مرغ،

که

هم نطفه است و هم تخم مرغ.

در اثر نفی شب و شمع، روز تولد می یابد.

 

روز به مثابه سنتز (نتیجه) ستیز آنتی تز با تز!

روز به مثابه نتیجه ستیز شمع با شب.

 

وقتی ما از تفکر دیالک تیکی ستایش انگیز سیاوش سخن می رانیم، به همین دلیل است.

سیاوش با همه فرق دارد.

 

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر