۱۳۹۳ شهریور ۱۲, چهارشنبه

سیری در افکار یغما گلروئی (6)


تحلیلی از شین میم شین  

خاطره جعل می‌کنن دائم توی جنگِ خروسِ مطبوعات،
دم به دم «شاملو» رو می ‌کوبن، فکرِ کیشن، یه عمر بعد از مات

قرآن   
شاعران راست می شنوند، ولی دروغ می گویند.
پیروان شاعران گمراهان و سرگردانان اند.
(نقل به مضمون)

·        با توجه به دروغ های شاخدار شاعر نمی توان به هیچ ترفندی به یاد آیات الهی نیفتاد.
·        شاعر ادعا می کند که توده ای ها فکر و ذکری جز انتقاد دمبدم از شاملو ندارند.
·        معلوم نیست که کدام توده ای در کجای کره ارض به انتقاد از عادولف شاملو جسارت و یا احیانا خطر کرده است.
·        توده ای های مورد نظر شاعر، از همه چیز خبر دارند، مگر از شعر.
·        هرازگاهی شعری از سیاوش کسرائی منتشر می کنند که از دیدنش روح شاعر در عالم ارواح حتی عذاب می کشد، چه رسد به خواننده شعرشناس و شعورمند.

1
دم به دم «شاملو» رو می ‌کوبن

·        فلاکت و نکبت وابستگی به طبقات اجتماعی ارتجاعی و بی فردا، خریت و لاشخوریت طبقاتی است.
·        دست خود وابسته هم نیست.
·        این وابستگی بطور خودپو مانع شناخت حقیقت عینی می گردد و خیرخواهانه ترین روشنگری ها را بی ثمر، بی هوده و بی نتیجه می گذارد.

ما آزموده ایم در این عرصه بخت خویش

·        انعکاس واقعیت عینی در آئینه ضمیر افراد و احزاب وابسته به طبقات اجتماعی ارتجاعی چه بسا بطرز مثله و مخدوش و معیوبی صورت می گیرد.
·        آن سان که موضوع شناخت به صورت کج و کوله و بی در و پیکری ادراک می شود.

2
دم به دم «شاملو» رو می ‌کوبن

·        شدت نفرت شاعر از توده ای ها، چندان و چنان است که حتی قبل از سرهمبندی کردن اشعار بندتنبانی اش نظری به دور و بر خویش نمی اندازد تا ببیند که قضیه از چه قرار است.

3
دم به دم «شاملو» رو می ‌کوبن

·        اتفاقا بر خلاف دروغپراکنی های بی پایه شاعر، یکی از کوتاهی های اصلی حزب توده از دیرباز، آتش بس ایدئولوژیکی بوده است.
·        یکی از دلایل وضع وخیم فعلی از هر لحاظ هم همین است.
·        حزب توده به مبارزه ایدئولوژیکی کم بها داده است و عدم حضور حزب توده در میدان رویاروئی های ایدئولوژیکی سبب یکه تازی اراذل و اوباش فاشیسم و فوندامنتالیسم و آوانتوریسم چپ و راست و غیره شده است.

4
دم به دم «شاملو» رو می ‌کوبن

·        پس از سرکوب خشن و خونین و رادیکال حزب توده بدست فوندامنتالیسم، کسانی که در پی ریختن آبروی حزب توده بوده اند، به دلایل مختلف نه تنها «دمبدم شاملو» را نمی کوبند، بلکه چه بسا حتی لاطائلات او را تکثیر، توزیع و تبلیغ می کنند.
·        شاعر اگر گشت کوتاهی در همین فیس آباد می زد، متوجه بی پایگی خیالبافی های خود می گشت.
·        ولی توده ستیزی برای او چشم بینائی حتی برای دیدن آشکار ترین چیزها باقی نگذاشته است، چه رسد به دیدن حقایق مبرهن.

·        اما نه فقط حرف هر کس، بلکه مهمتر از آن و قبل از آن، عمل هر کس آئینه ماهیت او ست:
·        عدم صداقت شاعر از حذف تحلیل های عینی ما آشکار می گردد.
·        اگر شاعر ذره ای سواد و صداقت می داشت، می بایستی از تحلیل اشعار بند تنبانی اش شاد گردد و حتی از آن استقبال کند.
  
5
فکرِ کیشن، یه عمر بعد از مات

·        شاعر از فرط حواس پرتی ظاهرا حرف دهن خود را حتی نمی فهمد.
·        به همین دلیل اولین گلوله هفت تیر زنگ زده اش را بر ران خویشتن خویش خالی می کند.

·        «فکر کیش بودن پس از عمری مات بودن» به چه معنی است و ضمنا عیب است و یا حسن؟

6
فکرِ کیشن، یه عمر بعد از مات

·        اینکه توده ای های حقیقی در همه سطوح ـ چه در سطح جهانی و چه در سطح واحدهای ملی ـ پس از عمری مات گشتن، همچنان و هنوز پی کیش اند، اولا حاکی از این است که سگ توده اند.
·        سگ توده طبیعتا سودائی جز دفاع از منافع استراتژیکی توده ندارد.
·        سگ توده را توده برای همین فونکسیون ضرور و صرفنظرناپذیر به زحمتی عظیم اهلی کرده، تغذیه کرده و پرورده است.

·        وقتی از دیالک تیک توده و توده ای سخن می رود، منظور همین است:
·        توده بدون توده ای در مصاف مستمر با گرگ ها حتی لحظه ای نمی تواند نفس راحتی بکشد.
·        مات گشتن مداوم توده که به معنی مرگ توده نیست تا سگ توده از «کیش» دادن به گرگ ها صرفنظر کند و به سطح نازل سگ ولگرد بیطرفی تنزل یابد.

7
فکرِ کیشن، یه عمر بعد از مات

·        «فکر کیش بودن پس از عمری مات بودن» ضمنا به معنی عینیت و جبریت (ضرورت) مبارزه طبقاتی است.
·        توده سلاح و رسم و راهی جز مبارزه طبقاتی (اقتصادی ـ سیاسی ـ ایدئولوژیکی) (کیش دادن)  بر ضد طبقه حاکمه نداشته، ندارد و نخواهد داشت.
·        مبارزه طبقاتی برای توده بسان اکسیژن هوا برای هر موجود زنده از نبات تا جانور است.
·        توده برای مبارزه طبقاتی آلترناتیو و بدیلی ندارد:
·        شعار معروف توده از دیرباز بیانگر همین بی بدیلیت مبارزه طبقاتی است:
·        یا مرگ، یا آزادی

8
 فکرِ کیشن، یه عمر بعد از مات

·        «فکر کیش بودن پس از عمری مات بودن» ضمنا به معنی علمیت مبارزه طبقاتی است.
·        مارکسیسم ـ لنینیسم علمی از جنس علم الاشیاء و ریاضیات است:
·        دو دو تا چها تا ست.
·        به قول شاعر توده و حزب توده:

من به راه آنچه دانش زمانه ام نموده، می روم.
من به راه توده می روم.

9
کمون پاریس
فکرِ کیشن، یه عمر بعد از مات

·        هنر بزرگ توده و توده ای نیز در همین «فکر کیش بودن بعد از عمری مات گشتن» است.
·        به همین دلیل است که اولین حکومت توده ای در کمون پارس  70 روز عمر می کند تا دومین حکومت توده ای 70 سال عمر کند.

10
فکرِ کیشن، یه عمر بعد از مات

·        ضمنا وقتی طبقه حاکمه در حال عقب نشینی باشد، هر ژیگولوئی می تواند هارت و پورت کند، یکشبه «انقلابی» شود و اسم و رسم و نوچه و دنباله رو گرد آورد و گیر آورد.
·        هنر و اتیک (اخلاق)  بی بدیل توده و توده ای مقاومت و رزم در دوره ای است که طبقه حاکمه در حال پیشروی و تسخیر مجدد سنگرهای از دست رفته است.

ادامه دارد.

۱ نظر:

  1. ویرایش:
    به همین دلیل است که اولین حکومت توده ای در کمون پاریس 70 روز عمر می کند تا دومین حکومت توده ای 70 سال عمر کند.
    با پوزش

    پاسخحذف