۱۳۹۲ اردیبهشت ۱۵, یکشنبه

سیری در جهان بینی صادق هدایت (3)


۳۷  ویژگی ایرانیان از دید صادق هدایت در کتاب بوف کور
دکتر احمد ب 
سرچشمه:
صفحه فیس بوک حریفی 
تحلیلی از گاف سنگزاد
ویژگی اول
اکثر ما ایرانی ها تخیل را به تفکر ترجیح می دهیم.
·     بی اعتنا به اینکه این حکم واقعا به صادق هدایت تعلق دارد و یا برداشت شخصی دکتر احمد از بوف کور او ست، به بررسی آن مبادرت می ورزیم.
تخیل
·        تخیل به چه معنی است؟
·        تخیل (فانتزی) به توان خلاق بنی بشر اطلاق می شود.
·        تخیل می تواند تصویرمند، زبانی و یا منطقی باشد.
·        بنی بشر بکمک تخیل به تولید تصاویر درونی و بدین طریق به تشکیل «جهان درونی» خویش نایل می آید.
·        ارسطو تخیل را پیامد ادراک می دانست.
·        مراجعه کنید به ادراک در تارنمای دایرة المعارف روشنگری
تفکر
·        تفکر به عالی ترین فرم کردوکار روانی انسان اطلاق می شود.
·    ماهیت تفکر را انعکاس مفهومی اشیاء و روندهای عام، ماهوی و قانونمند واقعیت عینی تشکیل می دهد.  

·        در شناخت حسی و تجربی، عام و منفرد، ماهوی و غیرماهوی (اصلی و فرعی)، ضروری و تصادفی در فرم های مختلف در هم آمیخته اند.
·        تفکر مواد حاصل از شناخت حسی و تجربی را مورد حلاجی قرار می دهد.

·        تفکر از تلنبار درهم برهم بی تمایز حاصل از شناخت حسی و تجربی، بکمک سلسله ای از عملیات تحلیلی ـ ترکیبی (آنالیزی ـ سنتزی) و قبل از همه بکمک تجرید (انتزاع) و تعمیم، به عمده کردن عام، ماهوی و قانونمند دست می زند و آنها را در قالب مفاهیم مجرد (انتزاعی) می ریزد.

·        مراجعه کنید به تدارک تئوریک توضیح «تئوری شناخت» (22) در تارنمای دایرة المعارف روشنگری

هدایت
اکثر ما ایرانی ها تخیل را به تفکر ترجیح می دهیم.
·        بیشک حق با صادق هدایت است.
·        ولی این فقط در انحصار ایرانی ها نبوده و نیست.
·        روندهای روانی و روحی اصولا در پیوند دیالک تیکی با یکدیگر قرار دارند.
·        یعنی همدیگر را مشروط می سازند، برمی انگیزند و توسعه می دهند.
·        اما چرا چنین است؟
1
·        شاید دلیل اول این ترجیح تخیل به تفکر این باشد که تخیل در مقایسه با تفکر امری خودپو ست و انرژی کمتری لازم دارد.
·        در حالی که تفکر نوعی کار فکری عرقریز است و فوق العاده انرژی زا ست.
·        بنی آدم به هنگام خستگی، تشنگی و یا گرسنگی بدشواری می تواند به تفکر بپردازد.
·        در این جور مواقع است که بدرستی می گوید:
·        «مغزم کار نمی کند!»
2
·        دلیل دوم آن می تواند این باشد که برای تخیل، تمرین و آموزش فهم و فراست خاصی لازم نیست.
·        در حالیکه تفکر فی نفسه علمی است که باید آموخته شود، تمرین شود.
·        پیش شرط تفکر کلنجاربا مفاهیم  است که به عملیات منطقی از قبیل تجرید و تعمیم و غیره نیازمند است.
3
·        تخیل چه بسا فرم تفنن دارد.
·        در حالیکه تفکر نوعی کار مشقت بار است.
·        تفکر کار فکری تمامعیار است و چه بسا همه پیامدهای مثبت و منفی کار مادی را نیز به همراه و به دنبال می آورد.
·        همانطور که عمله ای از ساختن کلبه ای خسته می شود و ضمنا به لیاقت جسمی و فکری و روحی خود پی می برد و به خودشناسی می رسد و لذت می برد، به همان سان نیز انسان اندیشنده در اثر تفکر خسته و کوفته می شود و ضمنا در آئینه اندیشه خود خود را، لیاقت فکری و ماهیت نوعی خود را باز می شناسد، یعنی به خودشناسی می رسد و از تماشای اندیشه خود، به مثابه محصول کار فکری خویش  سرمست می شود.
·        تفکر منبع بی همتای لذتی حقیقی است.
4
·        تفکر بنا بر ضرورتی حیاتی صورت می گیرد، به همان سان که هر کار تولیدی هدفمند و دلیل مند و ضرور است.
·        حریفی می گفت که در دوره بازجوئی در ساواک، علیرغم داشتن جسم مجروح و دردمند و درهم شکسته، روح فوق العاده فعالی داشته است.
·        دلیل آن بنظرش این بود که برای حفظ اسرار حزبی و تضمین سلامت همرزمان خویش، مغزش بسان ساعتی بی وقفه و تمام مدت در تلاش و جنب و جوش بوده است.
·        باور نکردنی است، ولی یقین داشت که صدای تیک تاک مغز اندیشنده اش را در سلول انفرادی ساواک می شنید.
·        در چنین شرایطی بیشک هرگز نمی توانست به تخیل بپردازد.
·        چون شرایط عینی برای تخیل مناسب نبود.
ادامه دارد

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر