۱۴۰۳ مهر ۱۶, دوشنبه

فرهنگ مفاهیم فلسفی (ح) حقوق طبیعی (۲۱)


پروفسور دکتر وینفرید شرودر

برگردان

 شین میم شین

 

  تاریخ تئوری های حقوق طبیعی

ادامه 

تئوری های حقوق طبیعی در آلمان

ادامه
 

هگل

ادامه

 

۳

·    هگل ضمن قبول و تغییر دادن تئوری های حقوق طبیعی روشنگری و به ویژه حقوق طبیعی  روسو اعلام می کند:

 

الف

·    «مفهوم جان (روح) عبارت است از برگشت به خویشتن خویش.

 

ب

·    مفهوم جان (روح) عبارت است از شیئیت بخشیدن به خویشتن خویش.

 

پ

·    پس پیشرفت نه به معین پیشروی تا بی نهایت، بلکه به معنی هدفمندی پیشرفت است.

 

ت

·    هدف جان (روح) از پیشرفت عبارت است از برگشت به خویشتن خویش.

 

ث

·    بنابرین، یک حرکت دایره وار نیز وجود دارد که جان (روح) به جستجوی خویشتن خویش می پردازد.»

·    (هگل، «خرد در تاریخ»، پاراگراف ۱۸۱)

 

۴

·    از این رو به قول نوبرت بوریاتو، منطقی خواهد بود، اگر بگوییم «فلسفه حقوقی هگل به طور پارادوکسی، هم نمودار نفی کلیه سیستم های حقوق طبیعی است و هم ـ در عین حال ـ آخرین و کاملترین سیستم حقوق طبیعی است، که به مثابه آخرین سیستم حقوق طبیعی پایان کلیه سیستم های حقوق طبیعی ما قبل و به مثابه کاملترین سیستم حقوق طبیعی نقطه کمال آن است.

 

۵

·    هگل مفهوم جان (روح) خلق را به کار می گیرد تا به اراده دولتی معقول، محتوای مشخصی ببخشد و وضع طبیعی برای هگل نه در آغاز، بلکه در پایان قرار دارد.

 

۶

·    چون وضع طبیعی در پایان ـ یعنی آنجا که حقوق دولتی از بین می رود ـ قرار دارد، پس وضع طبیعی نه فقط یک وضع مفروض، بلکه یک وضع واقعی است که در واقعیت خویش در تاریخ جهان عمیقا ریشه دوانده است و بر خلاف وضع طبیعی آغازین، ضرورتی حتمی و ناگزیر است.

 

۷

·    اگر دیالک تیک دو مرحله ای ـ مثلا دیالک تیک دو مرحله ای هوبس ـ هیچ پیشرفتی را فراتر از دولت عقلی مجاز نمی شمارد، تاریخ در دیالک تیک سه مرحله ای روسو و هگل نیز ـ به همانسان ـ با رسیدن به آماج نهائی اش، با رسیدن به دولت عقلی، به کمال می رسد.»

  

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر