شین میم شین
باب دوم
در احسان
حکایت پانزدهم
(دکتر حسین رزمجو، «بوستان سعدی»، ص ۶۷ ـ ۶۸)
۱
جوانی به ره پیشباز آمدش
کزو بوی انسی فراز آمدش
نکو روی و دانا و شیرین زبان
بر خویش برد، آن شبش میهمان
معنی تحت اللفظی:
حریف آدمکش
مورد استقبال جوان زیبا روی و دانا و شیرین زبان قرار گرفت
که او را دعوت به میهمانی کرد.
سعدی
اکنون
برای توصیف حاتم طائی،
دیالک تیک پدیده و ماهیت (ظاهر و ذات)
را
به شکل دیالک تیک جوانی و انسی و دیالک تیک نکو روئی و شیرین زبانی و دانائی
بسط و تعمیم می دهد.
نکو روی و دانا و شیرین زبانی
که
غریبه ای را، که تصادفا قاتلش است،
به مهمانی دعوت می کند و اصرار دارد که چند روزی پیشش بماند.
نکو روی و شیرین زبان بودن حاتم پیشکشش،
ولی در دانائی اش باید تردید کرد.
دانا که غریبه ای را در جهنم جامعه فئودالی بدون اطلاع از چند و چونش مهمان نمی کند.
دانا که تمام زندگی اش را به خاطر نام تلف نمی کند، بلکه به قول خود سعدی، دنبال معنی می گردد
و
نه دنبال آوازه.
سعدی باید احکام فلسفی خود را که به زیور دیالک تیک آراسته اند،
یاد داشت کند و هر از گاهی نگاهی به آنها بیندازد:
مر او را سزد گر گواهی دهند
که معنی و آوازه اش همرهند.
معنی تحت اللفظی:
سزاوار کسی است که ذات و ظاهرش سازگارند.
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر