میم حجری
درک و توضیح جامعه بر اساس روبنای ایده ئولوژیکی
(چه رسد به بر اساس اسلام به عنوان یکی از عناصر روبنایی ـ ایده ئولوژیکی)
دال بر داشتن جهان بینی ایدئالیستی است.
دال بر وارونه بینی، وارونه اندیشی و وارونه نمایی است.
یکی از خدمات مهم مارکسیسم
وارونه سازی این بینش وارونه بوده است:
وجود
تعیین کننده شعور است.
زیربنای اقتصادی
تعیین کننده روبنای ایده ئولوژیکی است.
البته روبنای ایده ئولوژیکی هم به نوبه خود در زیربنای اقتصادی کم و یا بیش مؤثر می افتد.
دلیل تقویت و تداوم تفکر دینی
جانسختی مناسبات تولیدی فئودالی
از
سویی
و
خیانت بورژوازی به آرمان های انقلابی خود
از
سوی دیگر
و
آشتی با کنیسه و کلیسا و مسجد و منبر است.
اسلام
یکی از عناصر روبنای ایده ئولوژیکی جامعه است.
اسلام صدهزار بار مترقی تر و راسیونال تر از یهودیت و مسیحیت و بودیسم و لامائیسم و زرتشتیسم و مانویسم و غیره است.
اسلام
نتیجه نفی دیالک تیکی همه ادیان دیگر است.
اسلام را فقط از موضع مارکسیستی (ماتریالیستی ـ دیالک تیکی) میتوان نقد و نفی و حذف کرد
و
نه
از موضع ایدئآلیستی.
پیش به سوی فراگیری الفبای مارکسیسم
به عوض زدن عکس فیدل کاسترو و آن و این.
پایان
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر