۱۳۹۶ تیر ۱۸, یکشنبه

سفری ـ نظری ـ ابراز نظری ـ گذری (۴۷۸)

 
جمعبندی از 
مسعود بهبودی

 
دیالک تیک هراس.

۱
هم نیروهای ویژه امپریالیستی
همه از دم
ماسک برسر می کشند
و
هم نیروهای مقاومت ضد امپریایلستی

۲
ماسک
هم
به دلیل هراس توده از امپریالیسم است
و
هم
وسیله ای برای ارعاب توده است.
 
نه.

۱
واقعیت عینی یک مفهوم فلسفی است.

۲
واقعیت عینی
مترادف با ماده است.

۳
در مفهوم واقعیت عینی
همه چیزهای مادی (غیرفکری) تجرید یافته اند.
از ذره تا کهکشان.

۴
ضد واقعیت عینی و یا ماده، روح و یا شعور است.
در مفهوم روح و یا شعور همه چیزهای فکری مثلا
مفاهیم
احکام
افکار
تجرید یافته اند.

۴
ضد رئال بنظرتان چیست؟

تعریف مقوله فلسفی ماهیت و یا ذات چیز دیگری است.

۱
نباتات با جانوران فرقی ندارند.
هر دو جزو
موجودات زنده اند.

۲
جانوران و حتی انسان ها
روزی نبات بوده اند.

۳
مولانا هم می دانست:
از جمادی مردم و نامی شدم
وز نما مردم به حیوان سر زدم.

۴
حالا
مثلا در افریقای جنوبی
گرگ که سهل است
ببرو پلنگ و شیر بی آزار به گوسفندان و آدم ها
تربیت می کنند

۵
آدم ها هم محصول محیط خویش اند و بهتر از نباتات و جانوران قابل تربیت اند.

۶
سعدی هم می دانست: 
 
باران که در لطافت طبعش خلاف نیست
در باغ لاله روید و در شوره زار، خس

جوانی با چاقو وارد مسجد شد و پرسید:
«بین شما کسی هست که مسلمان باشد؟»

همه با ترس و تعجب به هم نگاه کردند و سکوت در مسجد حکمفرما شد
بالاخره پیرمردی با ریش سفید از جا برخاست و گفت:
«آری من مسلمانم.»

جوان به پیرمرد نگاهی کرد و گفت:
«با من بیا»

پیرمرد به دنبال جوان به راه افتاد و با هم چند قدمی از مسجد دور شدند.

جوان با اشاره به گله گوسفندان
به پیرمرد گفت:
« می خواهم همه آنها را قربانی کنم و بین فقرا پخش کنم و به کمک احتیاج دارم.»

پیرمرد و جوان مشغول ذبح گوسفندان شدند.

پس از مدتی پیرمرد خسته شد و به جوان گفت که به مسجد بازگردد و شخص دیگری را برای کمک با خود بیاورد.

جوان با چاقوی خون آلود به مسجد بازگشت و باز پرسید:
«آیا مسلمان دیگری در بین شما هست؟»

افراد حاضر در مسجد که گمان کرده بودند جوان پیرمرد را به قتل رسانده، نگاه شان را به پیش نماز مسجد دوختند.

پیش نماز رو به جمعیت کرد و گفت:
«چرا به من نگاه می کنید؟
به عیسی مسیح قسم که با چند رکعت نماز خواندن کسی مسلمان نمی شود.»

پایان

اینها (و نه فقط اینها) هویت روشن ندارند.

۱
اینها
در اوایل عنگلاب اسلامی
خمینی را در ارگان شان
خدا نامیدند.

۲
بعد به ترور آخوندها پرداختند.

۳
انتحار عنگلابی فوندامنتالیستی (القاعده و طالبان و داعش) را آغاز کردند.

۴
بعد با بدترین دشمن ایران یعنی صدام متحد شدند و در کشتار کردها جسد کشی پیشه کردند.

۵
قبلا مزدور شوروی بوده اند
برای شوروی امریکایی ها را ترور می کردند.

۶
اکنون متحد امپریالیسم امریکا شده اند.

۷
امریکایی ها اینها را «تروریست های ما» می نامند.

۸
آبرو می رود ای ابر خردبار ببار

شاید دلیل دفاع اسرای اردوگاه های مرگ از زندگی
نوعی کنجکاوی نسبت به به فردا و امید باشد!
حریف

۱
یکی از دلایل دفاع از زندگی
خوش بینی (اوپتیمیسم) اسرای اردوگاه های مرگ از هر نوع بوده است.

۲
خوش بینی به مظهر خیر و خرد بودن بشریت بوده است.

۳
دل شان می خواست شاهدان عینی زنده
برای پرده برداری از جنایات فاشیسم
پس از شکست فاشیسم
باشند

۴
همان جان بدر بردگان از اردوگاه های مرگ
اکنون آوشویتسی برای مردم فلسطین ساخته اند.

۵
سران و فرزندان همان ها
علنا و عملا
همان کار فاشیسم را استکمال بخشیده اند و تکمیل کرده اند و عملی می سازند.

۶
یعنی سران و فرزندان همان ها
از فاشیسم
فوت و فن ستم بر همنوع و تحقیر ضد عقلی و ضد منطقی همنوع را
فراگرفته اند و جامه عمل می پوشانند.

۷
سران و فرزندان همان ها
به جرم گروگان گرفته شدن دو و یا سه سرباز اسرائیلی
توسط الاغان حزب الله
جنوب لبنان را به خاورانی مبدل کردند و یک میلیون نفر را بی خانه، بی خانمان و آواره کردند.

۸
همه چیز در هستی در حال تغییر است.
تغییر ناپذیر خریت عادم ها ست.

۹
آره.
یکی از پیش شرط های دفاع از بقا
اوپتیمیسم (خوش بینی فلسفی ـ تاریخی) است.

۱۰
پسیمیسم اما به معنی تجلیل از مرگ است.

مثال
برای فاشیست های آلمانی
زندگی لجنی بیش نبوده است.
آنها همه ستایشگران مرگ بوده اند.
نیهلیست عملی (نیچه) بوده اند.

۱۱
دیالک تیک حیرت آوری است:
بهترین مرگ پرستان
بدترین آدمکشان بوده اند و هستند.

۱۲
بخردانه و منطقی باید این باشد که اگر مرگ نعمت الهی است،
اگر مرگ خواهر عشق است (عادولف احمق شاملو)
در این صورت فقط باید مثل صادق هدایت خودکشی کرد و نه آدمکشی.

۱۳
نعمت مرگ را باید فقط خود از آن خود کرد.
یعنی باید دشمنان خود را زنده گذاشت.
یعنی نباید دشمنان خود را بی رحمانه و سیستماتیک
قتل عام کرد.

۱۳
دلیل این دیالک تیک حیرت انگیز چیست؟

۱۴
حزب الله و القاعده و طالبان و داعش و غیره امروزه همان کار اجامر فاشیسم را انجام می دهند:
هم خودشان انتحار عنگلابی می کنند و هم دگراندیشان و دگرمذهبان را یعنی دشمنان خود و خدای خود را
قتل عام می کنند.

۱۵
دفاع از زندگی اما دلیل مهم تری دارد.
چیست؟

حریف
من را تنها انتقام نگاه داشته ودیدن مرگ دشمنانم لذت بخش ترین امیدی ست که به زندگی دارم
حریف

میم

۱
این نشانه ساده لوحی است.

۲
در این صورت
اگر دشمنان کسی
قبل از او بمیرند
او دیگر دلیلی برای زندگی نخواهد داشت.

۳
این اندیشه باطلی است.

حریف
بعد از مرگ دشمنان برای ساختن جهانی پراز عدالت وآزادی وبرابری به زندگی عشق می ورزیم

میم
 
نه.

۱
این با منطق حریف در تضاد است.

۲
اگر دلیل کسی در زمینه دفاع از حیات خویش، مرگ دشمن باشد،
پس از مرگ دشمن قاعدتا و منطقا حیات برای او بی دلیل خواهد بود.
بیهوده خواهد بود.

۳
خود این اندیشه احتمالا به اشرافیت برده دار و فئودال تعلق دارد.
بورژوازی وا‍پسین هم همین را نمایندگی می کند.

۴
هلموت کل ـ صدر اعظم آلمان ـ برای گرفتن انتقام ار اریش هونکر مبتلا به سرطان
گربه چف را مجبور کرد که بیمار آنتی فاشیست پناهنده به شوروی سابق را
به آلمان امپریالیستی برگرداند و تحویل او دهد تا دادگاهی شود.

۵
در این اندیشه حریف
در هر صورت
مبارزه
فرم فردی و شخصی به خود می گیرد.
یعنی از محتوای طبقاتی و اجتماعی اش تخلیه می شود.

۶
این طرز تفکر مذمومی است که دور از ما باد.

بحث روی این جمله است:
«من را تنها انتقام نگاه داشته ودیدن مرگ دشمنانم لذت بخش ترین امیدی ست که به زندگی دارم.»

۱
این جمله (اندیشه، نظر)
ـ بی اعتنا به شکم این و آن و بی اعتنا به روانشناسی این و آن و فکر و ذکر و شهامت و جسارت و واقع بینی این و آن
یک میلیون ایراد نظری دارد.

۲
این نظر اقلیت برده دار و فئودال و بورژوازی واپسین است.

۳
در این جمله
مبارزه طبقاتی با مبارزه فردی عوضی گرفته می شود.

۴
منافع توده با منافع عاشقان قلابی و مجازی توده عوضی گرفته می شود.

۵
این نظر توده نیست.

۶
این نظر
به احتمال قوی
نظر سران حزب توده بوده است و درست به همین دلیل
به دلیل همین نظر حریف
هر مخالف شاه را
برای گرفتن انتقام خون شهیدان خویش از شاه
دوست خود تصور کرده اند و بهای گرانی پرداخته اند.

۷
حس انتقام جویی فردی می تواند آدمیان را کر و کور و خر کند.

یکی از ایرادات اولاد حوا و آدم
گیر دادن به صاحب نظر
و
بی اعتنایی به نظر است.

۱
در حالیکه محتوای شناخت در خود نظر است.

۲
بحث بر سر اندیشه ای بوده است و نه بر سر محاسن و معایب صاحب نظر از هر طرف.

۳
ما اصلا به خود حریف کاری نداریم.

۴
نظر او ارتجاعی است.
کوته اندیشانه است.
ایندیویدوئالیتستی (فردگرایی) و اگوئیستی است.
مبتنی بر منگرایی هارت و پورتیستی است.


خطر جنگي دامنه دار كه حكومت ولايت فقيه به دنبالش است
حریف الدوله دیلمی

۱
این جفنگ حریف نوعی وارونه بینی است و یا نابینایی است؟

۲
با این حساب جنگ طلبان خطرناک اصلی
نه دول امپریالیستی و اقمار عربی و عجمی و عرعری آنها
بلکه سران بیچاره یوگوسلاوی و صدام و قذافی و نجیب الله و عرفات و مشد عباس و مشد اسد و کره شمالی و غیره بوده اند.

۳
عادم یاد زباله پراکنی های رسانه های امپریالیستی می افتد 
که
 از 
تحریک ترامپ توسط رهبر بیچاره کره شمالی
- دم به دم ـ
دم می زنند

ادامه دارد.


۱ نظر:

  1. ویرایش:
    دیالک تیک هراس.

    ۱
    هم نیروهای ویژه امپریالیستی
    همه از دم
    ماسک برسر می کشند
    و
    هم نیروهای مقاومت ضد امپریالیستی

    ۲
    ماسک
    هم
    به دلیل هراس توده از امپریالیسم است
    و
    هم
    وسیله ای برای ارعاب توده است.

    پاسخحذف