فروغ
فرخزاد
(1313
ـ 1345)
(1934
ـ 1966)
عصیان
(۱۳۳۶)
تحلیلی از شین میم شین
ای
بسا شب ها که من با او در آن ظلمت
اشک
باریدم، پیاپی اشک باریدم
ای
بسا شب ها که من لب های شیطان را
چون
ز گفتن مانده بود، آرام بوسیدم
·
معنی تحت اللفظی:
·
شب های متمادی من با ابلیس در آن تاریکی
گریستم و لب های او را وقتی که از گفتن باز مانده بودند، بوسیدم.
1
ای
بسا شب ها که من با او در آن ظلمت
اشک
باریدم، پیاپی اشک باریدم
·
فروغ جوان در این بیت، با ابلیس همفکر
و همنشین و همدم و همدرد می شود و همگام و هماهنگ با او اشک می ریزد.
2
ای
بسا شب ها که من لب های شیطان را
چون
ز گفتن مانده بود، آرام بوسیدم
·
فروغ در این بیت بسان مریدی از سر
تا پا گوش، پای منبر ابلیس می نشیند و به مواعظ او گوش می سپارد و چنان شیفته او
می گردد که به هنگام خستگی از گفتار، بوسه بر لب های او می نشاند.
3
·
در بی بنیادی قصه ابلیس و طرد او
از درگاه واهی الهی تردیدی نیست.
·
تأسف و تأثر از این است که فروغ
جوان هنوز به این خرافه باور دارد.
·
باور جوانی در کشور عقب مانده ای به
خرافه ای، امری عادی است، ولی وارونه سازی آن خرافه، پدیده تأسف آور و تأمل انگیزی
است:
·
فروغ دوئالیسم خدا و ابلیس را
وارونه می سازد و آیین خداپرستی را با کیش ابلیس پرستی جایگزین می سازد:
·
یعنی ذلت فکری معینی را با ذلت
فکری معین دیگری و بمراتب بدتری جایگزین می سازد، بدون اینکه بتواند جایگزین سازد.
4
·
دلیل این کرد و کار فروغ عصیان او بر
ضد خدا ست و دلیل عصیان او، غیاب عقل اندیشنده است.
5
·
می توان گفت:
·
هر جا که پای انتقاد علمی، عینی،
عقلی و انقلابی می لنگد، سر و کله عصیان غریزی، احساسی، عاطفی، خودپو و کور پیدا
می شود.
·
عصیان نتیجه غلبه غریزه حیوانی ـ طبیعی
بر عقل اندیشنده اجتماعی است.
·
عصیان تجلی و تجسم غلبه غریزه بر
عقل است.
ای
بسا شب ها که بر آن چهره ی پرچین
دست
هایم با نوازش ها فرود آمد
ای
بسا شب ها که تا آوای او برخاست
زانوانم
بی تأمل در سجود آمد
·
معنی تحت اللفظی:
·
شب های متمادی چهره پرچین ابلیس را
نوازش کردم و تا صدای او برخاست در مقابل او ـ بی اختیار و بی تأمل ـ به سجده در آمدم.
1
·
در این دو بیت فروغ، استنباط ما از
عصیان تأیید می شود:
·
فروغ جوان، بطرزی خودپو،
بی تأمل و بی اراده در مقابل ابلیس زانو می زند.
·
دلیل این سجود فروغ جوان در مقابل
ابلیس، عصیان بر ضد خدا به مثابه ضد دوئالیستی ابلیس است.
2
·
این بدان می ماند که رهی و یا
رعیتی پس از عصیان بر ضد ارباب برده دار و یا فئودال، به یوغ ارباب برده دار و یا فئودال
دیگری که دشمن او ست، گردن نهد.
·
در این صورت، رهی و رعیت به رهایش اجتماعی
دست نمی یابد.
·
بلکه چه بسا عمیقتر سقوط می کند و
یوغ بردگی را این بار داوطلبانه بر گرده می نهد.
ای
بسا شب ها که او از آن ردای سرخ
آرزو
می کرد تا یک دم برون باشد
آرزو
می کرد تا روح صفا گردد
نی
خدای نیمی از دنیای دون باشد
·
معنی تحت اللفظی:
·
آرزوی ابلیس در شب های متمادی این
بود که لحظه ای از ردای سرخ بیرون باشد، روح صفا باشد و نه خدای نیمی از دنیای
فرومایه.
1
ای
بسا شب ها که او از آن ردای سرخ
آرزو
می کرد تا یک دم برون باشد
آرزو
می کرد تا روح صفا گردد
نی
خدای نیمی از دنیای دون باشد
·
فروغ در این دو بیت، دوئالیسم خیر
و شر را به شکل دوئالیسم صفا و غل و غش، دوئالیسم
پاکی و پلیدی بسط و تعمیم می دهد تا از آرزوی
ابلیس پرده بر دارد.
·
ابلیس می خواهد روح صفا باشد و نه
روح نیمه ای از دنیای فرومایه.
2
·
کشف منظور فروغ از مفهوم «نیمی از
دنیای دون» آسان نیست.
·
شاید منظور فروغ عاصی این باشد که
دنیای دون (حافظ و غیره) دو نیمه شده است:
·
نیمه اول آن تحت سلطه خدای بدتر از
ابلیس است و نیمه دیگر آن تحت سلطه خود ابلیس.
3
·
ابلیس در هر صورت بهتر و متنبه تر
از خدا ست.
·
چون خدا ـ بر خلاف ابلیس ـ مشکلی
در زمینه سلطه بر نیمی از دنیای دون کذائی ندارد.
·
فروغ زمینه را برای جایگزینی خدا
با ابلیس و ترویج کیش ابلیس پرستی آماده می سازد.
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر