مهری و سیاوش کسرائی (1305
ـ 1374)
(اصفهان ـ وین)
شین میم شین
بر سرزمین سوختگی
تلاش در جهت تحلیل شعر «بر سرزمین سوختگی»
ادامه
لیکن
هر روزه دختران
با جامه ساده به بازار می روند
·
سیاوش در
منظومه آرش نیز به دختران اشاره می کند که باید به نوبه خود مورد تحلیل
سوسیولوژیکی و پسیکولوژیکی قرار گیرد:
دختران بفشرده گردنبندها در مشت
همره او قدرت عشق و وفا کردند
·
اما منظور
سیاوش از مفهوم «ساده پوشی دختران» چیست؟
1
·
ظاهرا
خسرو روزبه و یارانش را توده از هر سن و سال به خوبی می شناخت و نسبت به مرگ شان
واکنش نشان می داد.
·
چریک
فدائی اما برای توده ناشناس است و لذا واکنشی در کسی برنمی انگیزد.
2
·
سیاوش
بکمک مفهوم «ساده پوشی دختران»، احتمالا مرگ زودرس جوانان جامعه را در نظر دارد.
·
ساده
پوشی دختران اما درست از همان سرچشمه ای آب می خورد که جنبش به اصطلاح «چریکی»:
·
جنبش
طبقه متوسط در اروپا (جنبش سال های 68) معیارهای آهنین فئودالی ـ بورژوائی را ـ
عمدتا بطور فرمال ـ دور می اندازد.
·
فمینیسم و هزاران گرایش کج و کوله، عوامفریبانه اروپا و
آمریکا را بلحاظ فرم زیر و رو می کنند، بی آنکه به محتوای سیستم حاکم کمترین لطمه ای
وارد سازند.
·
ساده
پوشی دختران وابسته به طبقات ممتاز و متوسط سوقات دیگر فرنگ است و بس.
3
·
ماهیت
دختران و پسران ساده پوش اما بسان ماهیت جوامع سرمایه داری دست نخورده می ماند.
·
تحول و
تغییر آنها در تغییر فرمال (صوری) خلاصه می شود.
·
آنها
فئودالی و در بهترین حالت، بورژوائی می زیند می و اندیشند، ولی پرولتری می پوشند.
·
تمیز
فئودال زاده ها از عمله ها و حمال ها در این دوره بسیار دشوار است.
·
همین
پدیده بعد از روی کار آمدن مجدد ارتجاع فئودالی، بستر دردناک بحران های خانوادگی
خواهد گشت.
·
جوانان
متعلق به اقشار زحمتکش فریب ظاهر دختران و پسران ساده پوش توخالی را خواهند خورد و
تشکیل خانواده خواهند داد، خانواده ای که از پای بست ویران خواهد بود.
و شهر هر غروب
در دکه های همهمه گر مست می کند
و مست ها به کوچه ی مبهوت می زنند
و شعرهای مبتذل آواز می دهند
·
این بند
شعر سیاوش آدمی را بی اختیار یاد قصه های ماکسیم گورکی و اشعار اخوان ثالث می
اندازد.
·
توسعه
مناسبات تولیدی سرمایه داری ببرکت انقلاب سفید همه ارزش های اجتماعی و اخلاقی
فئودالی دیرین را بی اعتبار و دستخوش تحول می سازد، بی آنکه قادر به ارائه بدیلی
مترقی تر برای کهنه باشد.
1
·
نمایندگان
مناسبات تولیدی سرمایه داری «ملی»، یعنی بورژوازی مدرن تحت هژمونی امپریالیسم
یانکی، فاقد ایدئولوژی انقلابی ـ بورژوائی آغازین اند.
2
·
بطور کلی
از جنبش هومانیستی بی خبر اند.
3
·
نه تنها کمترین
خبری از جنبش روشنگری ندارند، بلکه در عمل و نظر روشنگری ستیزند.
4
·
حضرات همه
از دم با معنویات انقلابات بورژوائی آغازین بیگانه اند.
5
·
کسی در
صفوف آنها یافت نمی شود که با فلسفه بورژوائی کلاسیک آلمان به نمایندگی کانت و
فیشته و هگل و فویرباخ کمترین آشنائی داشته باشد.
6
·
بورژوازی
مدرن ایران ـ چه بسا ـ حتی نام کانت و فیشته و هگل و هولباخ و هلوه تیوس را نشنیده
است، چه برسد به از آن خود کردن اندیشه های این غول های بزرگ بورژوائی آغازین.
7
·
در
نتیجه، مناسبات تولیدی جدید به مثابه ساختار و یا زیربنای جامعه سرمایه داری، فاقد روبنای ایدئولوژیکی
درخور می ماند و زمینه را برای شیادان فئودالی ـ روحانی جهت مدرنیزاسیون ایدئولوژی
بشدت کهنه، نامعاصر و عقب مانده خود هموار می سازد.
8
·
تنها
نیروی اجتماعی ئی که قادر به مبارزه ایدئولوژیکی ریشه ای و رادیکال با ایدئولوژی
فئودالی ـ مذهبی جانسخت دیرین می توانست باشد، در هیئت حزب توده، به طرز مهیبی تار
و مار شده است و پس از پیروزی انقلاب سفید، پایگاه کارگری ـ دهقانی خود را هم بکلی
از دست داده است و به معنی حقیقی کلمه، ورشکسته شده است.
9
·
پدیده ای
که پس از قدرتگیری مجدد فئودالیسم شکستخورده از انقلاب بورژوائی سفید (رستاوراسیون)
به فاجعه ای وحشت انگیز میدان باز می کند و برای مردم ایران بلحاظ مادی و معنوی ـ
فرهنگی بسیار گران تمام می شود.
ادامه دارد
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر