سعدی شیرازی
( ۵۶۸ -
۶۷۱ هجری شمسی)
حکایت سوم
(گلستان با ب اول، ص 18 ـ 21)
شین میم شین
هرپیسه گمان مبر نهالی
باشد که پلنگ خفته، باشد.
·
معنی تحت اللفظی:
·
هر چیز سیاه و سپید را نهال مپندار.
·
برای اینکه می تواند پلنگی باشد که خفته است.
1
·
سعدی پس از اعلام اینکه از سخن هر کس می توان به حسن و عیبش
پی برد، خواننده و شنونده شعرش را از عالم جامعه به عالم طبیعت می برد تا اندیشه
مورد نظر خود را بهتر و عمیقتر تفهیم کند:
·
این کسب و کار همیشگی شیخ شیراز است.
2
تا مرد سخن نگفته باشد
عیب و هنرش نهفته باشد
·
سعدی در بیت قبلی دیالک تیک نمود و بود (پدیده و ماهیت،
ظاهر و باطن) را به شکل دیالک تیک سخنگوئی و عیب و هنرنمائی بسط و تعمیم می دهد و
بر نقش صرفنظرناپذیر نمود (سخنگوئی) پافشاری می کند.
·
سعدی بهتر از هر کس می داند که در این دیالک تیک، نقش تعیین
کننده از آن بود (ماهیت، باطن) است.
·
پس چرا او بر نقش نمود (پدیده، ظاهر، سخنگوئی) اینقدر
پافشاری می کند؟
3
تا مرد سخن نگفته باشد
عیب و هنرش نهفته باشد
·
ما اینجا با تئوری شناخت شیخ شیراز آشنا می شویم:
·
برای شناخت ماهیت هر چیز و هر کس، باید از خطه نمود (مثلا
سخنگوئی) او شروع به حرکت کرد.
·
چرا؟
·
برای اینکه ماهیت هر چیز و هر کس، نامرئی، ناملموس و پنهان
از نظرها ست.
·
اما همان ماهیت نامرئی خود را به نحوی از انحاء در نمود (ظاهر)
آن چیز و آن کس نشان می دهد.
·
از این رو، باید از همین نشانه ها برای راهیابی به اعماق و شناخت
ماهیت چیزها استفاده کرد.
·
هر کس با موضعگیری نظری، مثلا با سخنگوئی ماهیت خود را به
نحوی از انحاء نشان همگان می دهد.
4
·
وقتی از وجوه مشترک مارکس با شیخ شیراز سخن می گوییم،
منظورمان همین است.
·
برای اینکه این موضع معرفتی ـ نظری (تئوری شناخت) شیخ شیراز
مو به مو با موضع معرفتی ـ نظری مارکس انطباق دارد.
·
بعضی ها قیاس به نفس می کنند و فکر می کنند که ما در این
تلاش پیگیر برای تمرین تفکر مفهومی، سودای رسیدن به نان و آب داریم و دنبال منافع حقیر
شخصی خویش می گردیم.
·
موضع سعدی در این زمینه کمترین تفاوتی با موضع تئوری شناخت
مارکسیستی ـ لنینیستی ندارد.
·
این از آن رو فخر انگیز است که سعدی قرن ها قبل از تدوین
مشقت بار تئوری شناخت مارکسیستی به تدوین این نظر نایل آمده است.
·
هنوز هم که هنوز است، از ده هزار روشنفکر شاید یکی به فهم و
فراستی از این دست، دست نیافته باشد.
5
هرپیسه گمان مبر نهالی
باشد که پلنگ خفته، باشد.
·
اکنون می توان به فهم بهتر این بیت سعدی نایل آمد:
·
سعدی در این بیت نیز همان دیالک تیک نمود و بود (پدیده و
ماهیت، ظاهر و باطن) را بسط و تعمیم می دهد.
·
با این تفاوت که این بار نه در جامعه بشری، بلکه در دامن طبیعت
مادر.
·
هر مجموعه از لکه های سیاه و سپید را خس و خاشاک تلقی مکن و
بی خیال پا رویش مگذار!
·
برای اینکه آن می تواند پوست مجهز به مجموعه ای از لکه های
سیاه و سپید پلنگی باشد.
·
پلنگی که با لگدمال شدن از سوی تو می تواند بیدار شود و تکه
تکه ات کند.
6
·
سعدی در این بیت، دیالک تیک نمود و بود را به شکل دیالک تیک
پیسه و پلنگ بسط و تعمیم می دهد و به توضیح عمیقتر تئوری شناخت خود می پردازد:
·
با در نظر داشتن پیسه به مثابه نمود احتمالی حاکی از پلنگ
خفته، حرکت کن تا جان سالم از مهلکه حیات مخاطره آمیز بدر بری.
·
این بدان معنی است که باید از نشانه های مرئی و ملموس به
ماهیت های پنهان از نظرها پی برد.
·
سعدی در این بیت، اما ضمنا از یکی از مهمترین قوانین دیالک
تیک ماتریالیستی پرده برمی دارد.
·
کدام قانون مهم دیالک تیک ماتریالیستی؟
7
هرپیسه گمان مبر نهالی
باشد که پلنگ خفته، باشد.
·
برای پاسخ به این پرسش بهتر است که همین بیت را حلاجی کنیم:
·
پیسه به مثابه مجموعه ای از لکه های سیاه و سپید هم می
تواند مجموعه ای از خس و خاشاک و نهال های نورس باشد و هم می تواند پوست پلنگ
باشد.
·
این بدان معنی است که نمود (پدیده، ظاهر) واحدی می تواند به
ماهیات مختلف تعلق داشته باشد.
·
·
همین کردوکار سعدی آموزش یکی از قوانین مهم دیالک تیک
ماتریالیستی است:
·
هر نمود می تواند حاکی از ماهیات مختلف و چه بسا حتی متضاد
باشد و هر ماهیت واحد می تواند خود را در نمودهای (ظواهر) متفاوت و حتی متضاد
نمودار سازد.
8
·
حالا خود خواننده می تواند از این قانون دیالک تیکی عام به
جامعه خویش (خاص) نظر اندازد:
·
جنبش توده ای به مثابه نمود (پدیده) هم می تواند ماهیت
انقلابی داشته باشد، به همان سان که در انقلاب فرانسه، انقلاب اکتبر، انقلاب چین
داشته و هم می تواند ماهیت ارتجاعی داشته باشد، به همان سان که در فاشیسم و
فوندامنتالیسم (ضد انقلاب بهمن) داشته است.
ادامه دارد
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر