سرچشمه:
صفحه فیسبوک اکبر درویش
بالا می
آورم
خودم را
این تهوع مزمن
تا سبک شوم
تا آرام گیرم
سنگی بر گور من مگذارید
تنها به خاطر بیاورید
من نجنگیدم
اما
شکست خوردم !
خودم را
این تهوع مزمن
تا سبک شوم
تا آرام گیرم
سنگی بر گور من مگذارید
تنها به خاطر بیاورید
من نجنگیدم
اما
شکست خوردم !
میم
·
شعر
بسیار زیبائی است.
·
حاوی
تصور و تصویری استه تیکی از تراژدی تکراری در دیار ما ست.
محمد
·
جنگند ه
ها هم شکست خورده اند.
میم
·
آره.
·
ولی میان
جنگیدن و شکست خوردن و نجنگیدن و شکست خوردن، تفاوت از زمین تا کهکشان است.
·
اولی با
رضایت خاطر همراه است و با خشنودی از کرد و کار خویش.
·
دومی با
سرافکندگی از خریت خویش و خودخوری به دلیل فدا شدن برای هیچ و پوچ.
شاعر
·
اما اگر
فرصت جنگیدن را از تو بگیرند!؟
·
ما فرصت
جنگیدن نداشتیم که شکست خوردیم.
میم
«اما اگر فرصت جنگیدن را از تو بگیرند؟»
(شاعر)
·
ژرفای خارق العاده بینش شاعر در همین تشخیص
داهیانه است که اصلا به فکر ما نرسیده بود.
·
محتوای این حکم از اعتباری عام و فراگیر برخوردار
است.
·
شاید خود شاعر هم به غنای فوق العاده همین جمله
خود واقف نباشند.
·
این در طبیعت شناخت استه تیکی است که خود هنرمند
هنوز به ژرفا و معنای اثر هنری خود وقوف
کامل نداشته باشد.
·
اتفاقا امروزه در مقیاس جهانی همین استراتژی
ارتجاعی مو به مو برنامه ریزی و عملی می
شود:
·
توان مادی و معنوی ـ فکری ـ روانی ـ روحی مقاومت
و مبارزه را از انسان ها سلب می کنند و عملا همه را فلج می سازند.
شاعر
زود انزالی
در پیروزی
آن چنان
شوق مان را بارور کرد
که نفهمیدیم
لحظه به لحظه
داریم به شکست
نزدیک می شویم
ما همان لحظه باختیم
که چون پیروزمندان
به جشن و پایکوبی برخاسته بودیم .
لحظه به لحظه
داریم به شکست
نزدیک می شویم
ما همان لحظه باختیم
که چون پیروزمندان
به جشن و پایکوبی برخاسته بودیم .
·
به چند نکته باید توجه داشت:
1
·
«زود
انزالی در پیروزی» برنامه ریزی شده بود تا آن، روی کار آید که باید.
·
یعنی آن، که بهترین بدیل محسوب می شود.
·
به احتمال قوی استراتژی جهانی امپریالیسم در این روند و روال دخیل بوده است.
·
فوندامنتالیسم نه مولود یکشبه، بلکه پدیده ای برنامه ریزی
شده از دیرباز بوده است.
·
پیچیدگی کلاف واره این تضاد میان امپریالیسم و فوندامنتالیسم مانع
دیدن ماهیت واحد آندو شده و می شود.
·
این دو نیروی ارتجاعی بدترین و مهلک ترین ضربه را بر
·
کمر توده های جهان و پیشرفت
بشریت وارد آورده اند و می آورند.
·
فاجعه هنوز ادامه دارد.
·
به
احتمال قوی دروازه جهنمی مهیب تر از جنگ جهانی دوم به روی بشریت باز خواهد شد.
·
شاید
میلیاردها نفر نابود شود.
·
تلفات
جنگ جهانی اول 10 میلیون نفر بود تا تلفات جنگ جهانی دوم 60 میلیون نفر شود.
2
·
نکته دوم
این است که بدون شعور انقلابی نمی توان انقلاب کرد.
·
بدون
شعور انقلابی حتی اگر نیروئی پیروز شود، احتمال آن همیشه می رود که از چاله درآمده
به چاه افتد.
·
ارزیابی
ماهیت نیروها، یعنی وابستگی طبقاتی آنها یکی از ضروریات هر جنبشی است.
·
و این
امر به تسلط بر توری رهائی بخش نیاز مبرم دارد ت از ورای ماسک ها و ظواهر
عوامفریب، ماهیت ها شناخته شوند.
·
بدون
تئوری انقلابی، بدون توان تفکر مفهومی، رهایش اجتماعی توهمی بیش نخواهد بود.
·
بدون
تسلیحات تئوریک نمی توان مبارزه کرد و آلت دست این و آن نشد.
پایان
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر