۱۳۹۲ فروردین ۱۹, دوشنبه

علوم طبیعی (5) (بخش آخر)

پروفسور دکتر گونتر کروبر
پروفسور دکتر هلموت میلکه 
برگردان شین میم شین

·        تصورات مذهبی ـ بخصوص ـ بر توسعه علوم طبیعی تأثیر متقابل منفی گذاشته اند.

1

·        بدون هر ابائی می توان گفت که کلیه نقاط گرهی در توسعه علوم طبیعی (مثلا جهانتصویر کوپرنیکی و یا آموزش منشاء طبیعی انسان) و دیگر معارف بیشمار هر کدام از علوم طبیعی تنها در مبارزه بی امان بر ضد تفکر مذهبی ـ ایدئالیستی توفیق یافته اند و بر ضد بنیان های جهان بینانه آن در هیئت مذهب مسیحیت دلایل غیر قابل انکاری عرضه کرده اند.

2

·        «فلسفه بد» مورد نظر انگلس در مورد فلسفه ایدئالیستی بورژوائی معاصر نیز صدق می کند که بطرق مختلف می کوشد ـ ضمن کرنش در مقابل نتایج علوم طبیعی ـ همواره به مسئله اساسی فلسفه، پاسخ ایدئالیستی بدهد و بدین طریق، قبل از همه با شناخت مبتنی بر علوم طبیعی در تضاد قرار گیرد.

3

·        تنها ماتریالیسم دیالک تیکی است که می تواند به مسائل جهان بینانه اصلی مهم ـ اصولا ـ پاسخ درست علمی ـ فلسفی و ضمنا دقیقا علمی بدهد.

4

·        انگلس حتی در قرن نوزدهم دلایل کافی داشت تا بگوید:
·        «طبیعت محک و کوره آزمایش دیالک تیک است و ما باید به علوم طبیعی بکرات یاد آور شویم که خود هر روزه انبوهی غنی از مواد در اختیار این محک و کوره آزمایش قرار می دهد و بدین وسیله ثابت می کند که روند و روال طبیعت نه متافیزیکی، بلکه دیالک تیکی است.»
·        (کلیات مارکس و انگلس، جلد 20، ص 22)  

5
 ولادیمیر ایلیچ لنین (1870 ـ  1924)

·        صحت این نظر انگلس را لنین در کتاب خود تحت عنوان «ماتریالیسم و امپیریوکریتیسیسم» در مثال مربوط به توسعه فیزیک در نقطه عطف قرن بطور مستدل مورد تأیید قرار داد و اکنون بوسیله نتایج جدید علوم طبیعی از نو مورد تأیید و تصدیق قرار می گیرد.

6

·        تفاوت علوم طبیعی با علوم اجتماعی ـ در وهله اول ـ در موضوع بررسی آنها ست.

·        مراجعه کنید به علم، علوم اجتماعی در تارنمای دایرة المعارف روشنگری و یا در مجله هفته. 

7

·        تفاوت دیگر علوم طبیعی با علوم اجتماعی در این است که هر کدام از علوم طبیعی روش ها و متدهای بررسی خاص خود را دارد، روش ها و متدهائی که در علوم اجتماعی قابل استفاده نیستند، مثلا میکروسکوپ، لوله آزمایش در شیمی و غیره.

8

·        اما اشتباه بزرگی خواهد بود، اگر مثل نئوکانتیانیسم، تفاوت علوم طبیعی با علوم اجتماعی را در این اعلام کنیم، که علوم طبیعی علوم قانونمدار اند، یعنی از متدهای نوموته تیکی و تعمیمگر استفاده می کنند، ولی علوم اجتماعی ـ گویا ـ علوم ایدئوگرافیکی  و منفردساز اند، یعنی با حوادث یکباره و تکرار ناشونده سر و کار دارند.
·         
·        مراجعه کنید به نئوکانتیانیسم در تارنمای دایرة المعارف روشنگری

·        (متد نوموته تیکی از احکام علمی به وضع قانون و به کشف قانونمندی ها نایل می آید.
·        علوم ایدیوگرافیکی به توصیف چیزهای مفرد و یکباره می پردازند. مترجم)

9

·        بر خلاف ادعای نئوکانتیانیسم، علوم اجتماعی هم دست به تعمیم فاکت های مربوطه می زنند و به کشف قانونمندی های عام مربوط به عرصه خویش نایل می آیند.

10

·        بهترین مثال در این زمینه عبارت است از جامعه شناسی مارکسیستی ـ لنینیستی که عمدتا با مفاهیم عام کار می کند و به کشف قوانین عام توسعه جامعه بشری، قوانین عام گذار از یک فرماسیون اجتماعی به فرماسیون اجتماعی عالی تر  و همچنین قوانین توسعه خاص جامعه سوسیالیستی نایل آمده، نایل می آید و نایل خواهد آمد.
11

·        روش های خاص علوم طبیعی نیز ـ چه بسا ـ در علوم اجتماعی مورد استفاده قرار می گیرند.
·        از آن جمله اند:

الف
·        ریاضی واره سازی

·        (ریاضی واره سازی به استفاده از متدهای ریاضی در بررسی های علمی اطلاق می شود. مترجم)

ب
·        تشکیل تئوری های استقرائی

ت

·        آزمون و آزمایش و مشاهده که در علوم اجتماعی رواج وسیع دارند.

پ

·        و سرانجام علیرغم همه تفاوت ها  که میان علوم طبیعی و علوم اجتماعی هست، قوانین اصلی متدئولوژی ماتریالیستی ـ دیالک تیکی در مورد هر دو به یکسان مصداق دارند و بنیان فلسفی ـ جهان بینانه مشترک هر دو را تشکیل می دهند.

12

·        در روند ساختمان فراگیر و همه جانبه سوسیالیسم و کمونیسم، علوم طبیعی و علوم اجتماعی به میزان روز افزونی، از سوئی بمثابه نیروی مولده و از سوی دیگر بمثابه بنیان علمی برای هدایت و اداره جامعه به وحدت می رسند.

·        مراجعه کنید به علوم طبیعی ریاضی در تارنمای دایرة المعارف روشنگری

پایان

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر