۱۴۰۴ مهر ۲۱, دوشنبه

درنگی در سخنرانی ولادمیر پوتین در باشگاه گفت‌وگوی بین‌المللی «والدای» (۷)

    

ولادیمیر ولادیمیرُویچ پوتین 

  (زادهٔ ۷ اکتبر ۱۹۵۲) 

سیاستمدار روس، افسر اطلاعاتی پیشین و رئیس‌جمهور کنونی روسیه


درنگی

از

شین میم شین

اسکندر

اظهارات کلیدی ولادیمیر پوتین در جلسه عمومی باشگاه والدای:

 ۹

 روسیه آماده همکاری با شرکای غربی خود بود،

 اما آنها تمایلی به کنار گذاشتن کلیشه‌ها نشان ندادند.

مفاهیم پوتین در این ادعای او قابل تأمل اند:

همکاری با شرکای غربی

کلیشه ها

ما بهتر است که این مفاهیم پوتین را زیر ذره بین تحلیل مارکسیستی قرار دهیم:

۱

 روسیه آماده همکاری با شرکای غربی خود بود

در این جمله پوتین،

جای امپریالیسم (سرمایه داری انحصاری ـ دولتی) 

را

شرکای غربی 

می گیرد.

از همین مفهوم پوتین، جهان بینی اولیگارشیستی او نعره می زند.

پوتین از تنها چیزی که خبر ندارد، تعریف مفاهیم مارکسیستی، به ویژه لنینیستی است.

چون کاشف مفهوم امپریالیسم،

 شخص شخیص لنین بوده است.

یلسین و پوتین و دیگر نمایندگان اولیگارشیسم روس 

پس از زنده به گور سازی اتحاد شوروی

سودای همکاری با امپریالیسم تحت سرکردگی امریکا را داشته اند.

امپریالیسم برای پوتین و شرکاء، نه دشمن طبقاتی و فرماسیونی ـ اقتصادی،

 بلکه شریک در خور همکاری است.

یعنی

روسیه اولیگارشیستی

می توانست و می تواند بسان دیگر دول اولیگارشیستی 

(لهستان و چکستان و اسلواکی و بلغارستان و رومانی و ارمنستان و آذربایجان و گرجستان و اوکراین و تاجیکستان و غیره)

عضو و جزو اتحادیه اروپا و ناتو شود.

قضیه واقعا هم  از این قرار بوده است.

محتوای سخنرانی پوتین در پارلمان آلمان  هم همین بوده است:

«اتحاد شوروی و همراه با آن حاکمیت پروتاریا و ایده ئولوژی اش و تقسیم جهان به دو اردوگاه متخاصم، 

به گور سپرده شده اند

و

دیگر دلیلی برای پرهیز از  وحدت همگانی و هارمونی و هماهنگی طبقاتی وجود ندارد.

پس زنده باد وحدت امپریالیسم و اولیگارشیسم روس.»

(نقل به مضمون)

ولی چه شده است؟


۲

 اما آنها تمایلی به کنار گذاشتن کلیشه‌ها نشان نداده اند.

 دلیل راه ندادن روسیه به اتحادیه اروپا و ناتو،

جانسختی کلیشه ها در طرز تفکر امپریالیسم بوده است؟

یعنی

دلیل و علت فکری بوده است و نه مادی؟

یعنی

بورژوازی امپریالیستی 

به طرز تفکر دگماتیستی چسبیده بوده است و گرنه همکاری و وحدت همه جانبه بین امپریالیسم و اولیگارشیسم روس

امکان پذیر بوده است؟

 

ادامه دارد.

درنگی دردیالک تیک سگ و گرگ در مکتب فکری پروین اعتصامی (۷)


رخشنده اعتصامی

  (۱۲۸۵ – ۱۳۲۰)

معروف به پروین اعتصامی 

 

درنگی

از

 شین میم شین 
 
سگ
عنان نفس، ندادم چو غافلان از دست
کنون به دست توانا، دو صد عنان دارم
معنی تحت اللفظی:
من
 بر خلاف غافلان
افسار نفس خود را از دست نداده ام.
به همین دلیل
 اکنون  اختیارات بیشماری دارم.

محتوای این بیت شعر پروین، فلسفی و فقهی است.

پروین در این بیت شعر
غریزه نفس را به اسبی تشبیه می کند.
نفس
یکی از مفاهیم مهم فقهی است.

در فقه شیعی بر اساس نفس، مفاهیم ارزشمند بیشماری تشکیل یافته اند که باید مستقلا تجزیه و تحلیل مارکسیستی شوند.

از دست دادن عنان اسب
به معنی سلب اختیار از سوار
و
مختار مطلق گشتن سواره (اسب)  است.

یعنی
وارونه گشتن دیالک تیک سوار و سواره است.
یعنی
 به معنی سوار شدن سواره (اسب) بر سوار است.

اما
منظور پروین از عنان نفس چیست؟

منظور پروین از نفس
به احتمال قوی 
غریزه حفظ نفس (منافع شخصی) است.
 
یعنی
سگ منافع شخصی خود را مطلق نکرده است.
یعنی
منافع چوپان را بر منافع خود برتر شمرده است.
پروین
حق دارد.
ای بسا سگ ها که در مدافعه از گله 
از جان خود گذشته اند.

عنان اسب و نفس در دست داشتن
 اما
 ضمنا به معنی مختار و آزاد بودن است.
پروین
آگاهانه و یا ناخودآگاهانه
دیالک تیک جبر و اختیار
را
به صورت دیالک تیک اسب و اسب سوار، به صورت دیالک تیک نفس و سگ بسط و تعمیم می دهد.
سگ
بدین طریق
به ترفند در دست داشتن عنان نفس، یعنی از طریق حفظ اختیار (آزادی، مختاریت) 
به تکثیر صدها باره اختیارات خود نایل آمده است.

به زبان فلسفی
سگ با غلبه بر نفس (غریزه حفظ نفس، جبر)، با غلبه بر منافع شخصی، 
به کسب اختیارات بیشمار و تکثیر و تحکیم منافع شخصی نایل آمده است.
یعنی
آزادتر شده است.

این اندیشه پروین
عینا و عملا
به معنی رد خرافات اخوان ثالث و گرگ ستایان دیگر مبنی بر مظهر آزادی بودن گرگ درنده است.
این بدان معنی است 
که
میزان آزادی سگ گله،
 صدهزار بار بیشتر از میزان آزادی کذایی گرگ و ددان درنده دیگر است.

این تصور پروین،
فی نفسه
ستایش انگیز است.

ادامه دارد.

خود آموز خود اندیشی (۱۳۱۶)

   

شین میم شین

بوستان

باب سوم

در عشق و مستی و شور

حکایت پانزدهم

(دکتر حسین رزمجو، «بوستان سعدی»، ص ۹۲ ـ ۹۳ )

ما به سوی آنچه دانش زمانه مان نموده، می رویم

 

نگویم سماع ای برادر، که چیست

مگر مستمع را بدانم که کیست

معنی تحت اللفظی:

چبستایی سماع بسته به کیستایی مستمع است.

  

سعدی

 در روند شناخت چیزها،

سوبژکت شناخت

را

به مقام رفیع همه کاره ای خود کامه ارتقاء می دهد.

او از سوبژکت شناخت، خان خودمختاری می سازد، که همیشه حق با او ست.

سعدی

 در واقع،

برای تعریف چیزها به تحریف عینی آنها دست می زند.

 

به عبارت دیگر،

 او اشیاء را از عینیت شان تهی می کند، به آنها محتوای ذهنی (سوبژکتیو)، تخیلی و دلبخواهی می بخشد و سپس به توصیف آنها می پردازد.

 

سماع چیست؟

به نظر سعدی

سماع نمی تواند به خودی خود موضوع شناخت باشد و تعریف شود.

سعدی

 برای تعریف سماع

 باید مستمع را بشناسد.

بدین طریق هرچیزی می تواند سماع باشد.

سماع بودن چیزها بسته به هویت خود آنها نیست، بلکه بسته به وضع و حال روانی مستمع است.

 

اگر مستمع شوریده ای عاشق باشد،

عرعر خر

 سمفونی و سه گاه و سماع خواهد گشت.

 

سعدی بدین طریق نه تنها سمفونی را تحریف می کند، بلکه عرعر خر را نیز.

 

ادامه دارد.

 

فرهنگ مفاهیم فلسفی (ر) راسیونالیسم (خردگرائی) (۷)

‪Rationalismus Stock Illustrationen, Vektoren, & Kliparts - 205 Stock  Illustrationen‬‏ 

پروفسور دکتر مانفرد بور

پروفسور دکتر مانفرد اشتارکه

برگردان

 شین میم شین

 

۷

گوتفرید ویلهلم لایب نیتس

 (۱۶۴۶ ـ ۱۷۱۶)

فیلسوف،

دانشمند،

 ریاضی دان،

دیپلومات،

فیزیکدان،

 مورخ،

سیاستمدار،

کتاب شناس

 دکتر در حقوق دنیوی و کلیسائی

ایدئالیست عینی

روح یونیورسال زمانه خویش

 

·    لایب نیتس نیز به همان سان، رؤیای یک علم عام و زبان عام را در سر می پرورد و آخرین واحدهای آن را طبیعت ـ مته متیک (ریاضیات طبیعی) می نامد.

 

۸

·    همانطور که گالیله عناصر مته متیکی (ریاضی) را به مثابه آجرهای اولیه عقلی حوادث واقعی کشف کرده بود، به همان سان هم دکارت حقایق بنیادین (ساده)، مطمئن و مبرهن شعور را به مثابه عواملی قلمداد می کند که جهان ادراکی را تعقلی می کنند و خلاقانه تحول می بخشند.

 

۹

·    چون دکارت اطمینان بی خلل و بی واسطه ای را در اختیار ندارد، از تردید و انکار ریشه ای کلیه حقایق و نظرات حسی آغاز می کند و از این طریق به نخستین و بنیادی ترین حقیقت دست می یابد، اطمینان به وجود شعور:

·    این را که من می اندیشم و موجودی آگاه هستم، نمی توانم انکار کنم:

·    من می اندیشم، پس من هستم.

 

۱۰

·    بدین طریق خصلت اشراق بی واسطه و وضوح به مثابه علامت شناخت حقیقت قلمداد می شود.

 

۱۱

·    به نظر دکارت، هرآنچه که همانند خودآگاهی واضح و روشن باشد، حقیقت دارد:

 

الف

·    روشن هر آن چیزی است که از طریق الهام به ذهن می آید.

 

ب

·    واضح هر آن چیزی است که به خودی خود روشن است و دقیقا تعیین و تعریف شده است.

 

۱۲

رنه دکارت

 (۱۵۹۶ ـ ۱۶۵۰)

فیلسوف،

ریاضی دان

عالم علم الاشیاء (علوم طبیعی)

از مؤسسین راسیونالیسم مدرن عصر جدید آغازین

تفکر راسیونالیستی او را کارتزیانیسم نیز می نامند.

دکارت به وجود ایده های مادرزاد باور داشته است.

 

·    دکارت تصوراتی از این قبیل را «ایده های مادرزاد» می نامد.

 ۱۳

مارکوس تولیوس سیسرو

( ۱۰۶ ـ ۴۳  ق. م.)

سیاستمدار،

وکیل،

نویسنده،

 فیلسوف

خطاب (سخنران) معروف روم

از متفکران بزرگ آنتیک روم

منتقل کننده فلسفه یونان به روم

مؤلف آثار بیشمار

آثار او به مثابه سرمشق برای لاتینیته «طلائی» تلقی می شوند.

سیسرونیانیسم

 

·    مفهوم «ایده های مادرزاد» را سیسرو بنیانگذاری می کند.

 ۱۴

·    این مفهوم در آثار دکارت به ندرت حاوی محتوای پسیکولوژیکی  و بیشتر حاوی محتوای معرفتی ـ نظری (تئوری شناخت) است، حاوی وضوح بی واسطه و مستقل از عرصه ادراک است. 

 

۱۵

·    دکارت برای تأکید بر استقلال تفکر، در جوار ماده به تفکر اعتبار یک جوهر فکری را اعطا می کند.

 

۱۶

·    «ایده مادرزاد» به سبب نشئت گرفتن از نفی هر ادراک منفعل حاوی طبیعت فعال است.

 

ادامه دارد.