۱۴۰۳ مهر ۱۲, پنجشنبه

درنگی در سخنی از کارل مارکس (۴)

 
 

درنگی

از

شین میم شین

 

کارل مارکس

بار سنت همه نسلهاى گذشته با تمامى وزن خود بر مغز زنده گان سنگينى مي کند 

( و حتى هنگامى که اين زنده گان گويى بر آن مي شوند تا وجود خود و چيزها را به نحوى انقلابى دگرگون کنند و چيزى يکسره نو بيافرينند)

معنی تحت اللفظی:
حتی وقتی زتده ها در صدد تحول انقلابی وجود خود و وجود چیزها و نوسازی یکسره برمی آیند، 
بار سنت نسل های ماضی با تمامی وزنش بر مغزشان سنگینی می کند.
 
سنت  و تجدد
(ترادیسیون و مدرنیته)
بر خلاف تصور مارکس
حتما نباید باری بر دوش مغز بشر باشد.
سنت و تجدد 
فرم اند و می توان آندو را با محتواهای مطلوب و متنوع پر کرد وبرای توسعه انقلابی جامعه به خدمت گرفت.
 
فقط کافی است، به تعریف علمی سنت نظر اندازیم:
 
 
 
ترادیسیون (سنت)
واژه ای لاتینی است که به معانی زیر است:
 پا فراتر گذاری
 گذار
 روایت
 میراث 
 و
دست به دست شدن معاییر عملی
انتقال اعتقادات
انتقال تصورات عقیدتی  و غیره
و
به خود آنچه که دست به دست شده 
(به عنوان مثال، موافقت ها، قراردادها، آداب و رسوم و عادات و اخلاقیات) 
 
ترادیسیون (سنت) 
می تواند در درون گروهی و یا میان نسل ها انتقال یابد.

ترادیسیون (سنت)
می تواند به طور شفاهی (سینه به سینه) و یا کتبی منتقل شود.
 
ترادیسیون (سنت)
می تواند از طریق تربیت، سرمشق و سر لوحه قرار دادن و تقلید منتقل شود.
 
حالا پس از آشنایی با تعریف مفهوم سنت،
 صحت نظرات ما در بخش پیشین این تحلیل اثبات می شود.
 
سنت 
حتما نباید منفی و مزخرف و مذموم باشد.
تازگی چیزی
دلیلی بر بهتر و مترقی تر و مفیدتر بودن آن چیز نیست.
 
سنت ستیزی خرکی و مکانیکی  
کسب و کار خردگرایان نیست.
 
سنت ستیزی خرکی و مکانیکی  
ولی بهترین وسیله برای عوامفریبی و روی کار آوردن مرتجعین سنتگرا ست.

مثال:
جلال آل احمد نیمه فاشیست ـ نیمه فوندامنتالیست اسلامی
در «خسی در میقات» با اقامه نماز بدون مهر، 
خود را خیلی خیلی مدرن و متجدد جا می زند.
 
بدین طریق
خود نماز خواندن با محتوای ایده ئولوژیکی برده داری اش،
هم توجیه می شود و هم تأیید.

خیلی از جوانان در زمان شاه، در مساجد به تقلید از جلال ال عبا
 بدون مهر نماز می خواندند و مورد ریشخند سکنه دهات و قصبات قرار می گرفتند.
 
 مثال دیگر:
سایه ساده لوح
برای اثبات مدرنیته خمینی، انتقاد خمینی از معلمش بروجردی را در زمینه فراخواندن نوکرش با به صدا در آوردن زنگوله ای برجسته می کند
و
آلترناتیو مدرنی از قبیل تلفنی برای او عرضه می دارد.
 
مدرنیته ها و مدرنیسم هایی از این فقط به درد عوامفریبی می خورند و نه به درد روشنگری علمی و انقلابی و تحول انقلابی جامعه.

سنن به میراث مانده در جامعه
 را
 می توان و باید به خدمت گرفت و ضمنا توسعه داد.
مثلا مجالس روضه خوانی، مراسم عزاداری و غیره را.
 
ای بسا معلمین توده ای  که برای حفظ رابطه با توده و حراست از آن و توسعه اش
پیشاپیش دسته عزاداران نوحه خوانده اند.
در نماز جماعت شرکت داشته اند.
در مجالس روضه خوانی شرکت داشته اند و روشنگری علمی و انقلابی کرده اند.
 
ادامه دارد.
 

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر