پروفسور دکتر الفرد کوزینگ
برگردان
شین میم شین
۴۱
· البته آن را نباید بهانه ای برای چنان تفسیری قرار داد که گویا وضوح غیرتصویری با خود حادثه واقعی یکی است و چون آن را می توان تنها به صورت سمبل ها نشان داد، پس به این نتیجه غلط رسید که گویا آن با سمبل ها یکی است.
۴۲
· در چنین تفسیری اصل وضوح غیرتصویری به تز ایدئالیستی زیر منتهی می شود:
· «ماده ناپدید شده است و فقط سمبل ها باقی مانده اند!»
۴۳
· تصویر ـ تئوری دیالک تیکی ـ ماتریالیستی برعکس، در گذار از تصاویر کلامی به تصاویر سمانتیکی، در گذار از تئوری های مبتنی بر وضوح تصویری به تئوری های مبتنی بر وضوح غیرتصویری، گذار از توصیف تظاهر و بروز اوبژکت ها، روندها وغیره مادی به کشف ماهیت آنها و گذار از کشف ماهیت نظام معینی به کشف ماهیت نظام بالاتر را در نظر دارد.
۴۴
· از سوی دیگر در توسعه، شیوه های فکری مبتنی بر وضوح غیرتصویری نیز چه بسا با شیوه فکری مبتنی بر وضوح تصویری ئی جایگزین می شوند و بدین طریق سمبل های انتزاعی که فقط حاوی معنای عملیاتی اند، به سمبل هائی مبدل می شوند که حاوی معنای ایده تیکی اند.
۴۵
· این گذار از وضوح غیرتصویری به وضوح تصویری به دو دلیل زیر می تواند صورت گیرد:
الف
· از سویی، سروکار داشتن مداوم با سمبل های انتزاعی می تواند آنها را به آن چنان امور مأنوس مبدل سازد که برای ما خصلت ایده تیکی و یا وضوح تصویری پیدا کنند.
ب
· از سوی دیگر می توان در جریان توسعه یک رشته علمی برای سمبل هائی که در آغاز فقط معنای عملیاتی داشته اند، جانشین های به طور حسی قابل ادراکی یافت و یا مدل هائی از آنها باز ساخت و به آنها معنای ایده تیکی بخشید.
۴۶
· مثلا هندسه غیراقلیدسی در آغاز یک تئوری مته متیکی انتزاعی با معنای عملیاتی بود.
· یعنی یک امکان فکری مبتنی بروضوح غیرتصویری بود که در واقعیت عینی برای آن چیزی مبتنی بر وضوح تصویری یافت نمی شد.
۴۷
· اما در دهه دوم قرن نوزدهم میلادی وقتی امکان بازسازی مدل های مبتنی بر وضوح تصویری برای هندسه غیراقلیدسی فراهم آمد، وقتی که به ویژه مدل کلاین از هندسه غیراقلیدسی، در درون یک دایره واحد نقش مهمی توانست بازی کند، وضع عوض شد و امکان تبدیل سمبل های انتزاعی به تصور مبتنی بر وضوح تصویری و اعاده معنای ایده تیکی به آنها فراهم آمد.
۴۸
· بنابرین مسئله وضوح تصویری و یا غیرتصویری یک تئوری، اصولا می تواند تنها به طور تاریخی حل شود.
۴۹
· یک تئوری که برای مردم زمان خود بر وضوح غیرتصویری مبتنی است، حتما نباید برای نسل های بعدی هم چنین باشد.
۵۰
· مبتنی بودن یک تئوری بر وضوح تصویری و یا غیرتصویری نه به طور مطلق، بلکه به طور نسبی قابل تعیین است، یعنی در رابطه با مرحله توسعه تاریخی مربوطه قابل تعیین است.
۵۱
· مبتنی بودن یک تئوری بر وضوح تصویری و یا غیرتصویری علاوه بر این از این نظر نیز نسبی است که آن تئوری اصولا هم حاوی عناصر وضوح تصویری است و هم حاوی عناصر وضوح غیرتصویری.
۵۲
· مثلا مکانیک کلاسیک اگرچه یک تئوری مبتنی بر وضوح تصویری است، اما آن هم باید همانند هر رشته علمی، انتزاعاتی را انجام دهد (مثلا انتزاع نقطه انبوه بی انبساط اصل تأثیر از دور و امثالهم) که بدون واسطه قابل وضوح تصویری نیستند.
۵۳
· از سوی دیگر فیزیک کوانتومی به مثابه یک کل اگرچه یک تئوری مبتنی بر وضوح غیرتصویری است، ولی وضوح تصویری جنبه های منفرد رفتار اوبژکت های کوانتومی را مجاز می دارد (مثلا در مدل پوسته هسته اتمی) و علاوه بر آن با استفاده از آزمایشات، وسایل اندازه گیری و غیره می کوشد تا نتایج حاصل از تئوری را به مرحله آزمون و امتحان بگذارد و به طور حسی قابل ادراک سازد.
· مراجعه کنید به تصویر، نگرش (نظر)، مشاهده پذیری
پایان
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر