۱۴۰۲ فروردین ۱, سه‌شنبه

درنگی در مقاله ای از سمیر امین (۶)


سمیر امین 

( ۱۹۳۱ –  ۲۰۱۸) 

اقتصاددان مصری- فرانسوی

میم حجری

دستاوردهایی که از درک ماتریالیستی انسان و تکامل اجتماعی اش حاصل می گردد 

به قرار زیر است.

 

۳
 از طریق تجارب مبارزات توده ای ، کارگران قادر به شناخت ماهیت آشتی ناپذیر منافع خود با منافع کارفرمایان شده، ضرورت تشکیل و سازماندهی را در می یابند ولی این آگاهی تنها هنگامی می تواند به آگاهی سیاسی سوسیالیستی بدل گردد که مجهز به تئوری انقلابی باشد .
به این ترتیب ، آنچه که برای پیشبرد مبارزه در راه
تحقق سوسیالیزم ضروری است ، همانا تلفیق و یگانگی سوسیالیزم علمی با جنبش خود انگیخته ی طبقه ی کارگر است.
برای درهم کوبیدن سرمایه داری و بنا نهادن سوسیالیزم ، طبقه ی کارگر باید ازلحاظ سیاسی سازمان یابد .
این سازمان دهی از طریق احزاب سیاسی طبقه ی کارگر که با سلاح تئوری علمی سوسیالیستی مجهز بوده و قادر به کار برد آن در رهبری سیاسی
می باشد ، انجام می پذیرد .
نقش حزب کمونیست در شرایط متفاوت کشورهای مختلف عبارت است از نشان دادن منافع مشترک تمام زحمتکشان ونمایاندن منافع کل جنبش .
با درک ماتریالیسم تاریخی ، قادرخواهیم بود ناظر فرا رسیدن روز جدیدی در تاریخ بشریت باشیم .
 

پایان

ما این فراز واپسین از مقاله سمیر امین را هم نخست تجزیه و بعد تحلیل می کنیم:

۱

 از طریق تجارب مبارزات توده ای ، کارگران قادر به شناخت ماهیت آشتی ناپذیر منافع خود با منافع کارفرمایان شده،  


 به نظر سمیر امین 

پیش شرط وقوف کارگران به تضاد طبقاتی شان با کارفرمایان

شرکت در مبارزات توده ای است.

سمیر امین

از محیط کار کارگران خبر ندارد.

کارگران با کارفرما لحظه به لحظه درگیرند و آشتی ناپذیری منافع خود با کارفرما را با گوشت و پوست خود حس می کنند.

ضمنا

آشکارا

بر زبان می رانند.

یعنی نیازی به شرکت در مبارزات توده ای ندارند.

شرکت کارگران در مبارزات طبقاتی مثلا اعتصاب

و

ورود نیروهای سرکوب و  ضرب و شتم کارگران

به شناخت ماهیت دولت توسط کارگران و پیوند طبقاتی صاحبان کارخانه با دستگاه دولتی منجر می شود.

 

۲

از طریق تجارب مبارزات توده ای ، 

کارگران قادر به شناخت ماهیت آشتی ناپذیر منافع خود با منافع کارفرمایان شده، 

ضرورت تشکیل (تشکل) و سازماندهی را در می یابند  

 

وقوف به ضرورت تشکل و تشکیل مثلا سندیکاهای کارگری

نه نتیجه شرکت در مبارزات توده ای کذایی،

بلکه نتیجه تجارب شخصی کارگران است:

کارگران می بینند که به تنهایی قادر به احقاق حقوق خود نیستند.

کارگران می بینند که کارفرما برخی از کارگران را می خرد و به مزدور خود مبدل می سازد.

کارگران می بینند که کارفرما تفرقه می اندازد و مواضع خود را تحکیم می بخشد.

برای غلبه بر این معضلات تشکیل سندیگاهای کارگری الزامی می گردد.

ضمنا

این آگاهی هم خودرو نیست.


۳
از طریق تجارب مبارزات توده ای ، 

کارگران قادر به شناخت ماهیت آشتی ناپذیر منافع خود با منافع کارفرمایان شده، 

ضرورت تشکیل و سازماندهی را در می یابند 

ولی این آگاهی تنها هنگامی می تواند به آگاهی سیاسی سوسیالیستی بدل گردد که مجهز به تئوری انقلابی باشد .

 

گذار از فرم مبارزه سندیکایی به مبارزه سیاسی

فقط در صورتی میسر می شود

که

اولا

کارگران «درخود» به کارگران «برای خود» تبدیل شوند.

یعنی

به طبقه بودن خود و سرمایه داران پی ببرند

 ثانیا

به

دیالک تیک حاکمیت طبقاتی و حکومت سیاسی

پی ببرند

و

تسخیر قدرت سیاسی را در دستور کار خود قرار دهند.

برای این تحول کیفی

تشکل کارگران در حزب مارکسیستی خود الزامی می گردد.

اولین هسته ها و حوزه های حزبی

توسط خود کارگران تشکیل می یابند

و

از پیوند آنها حزب طبقه کارگر تشکیل می یابد.

 

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر