پروفسور دکتر الفرد کوزینگ
برگردان
شین میم شین
۲۰
· از این رو با پیدایش تئوری کوانتومی و تئوری نسبیت در اوایل قرن بیستم که توضیح مبتنی بر وضوح تصویری اوبژکت ها و پدیده های نسبیتی و کوانتوم ها، دیگر ممکن نبود، وضع جدیدی در فیزیک مدرن به وجود آمد:
الف
· پلانک توانست در سال ۱۹۰۰ میلادی نشان دهد که اشعه الکترو مغناطیسی (آنسان که بنا بر وضوح تصویری تصور می رفت) پیوسته نیست، بلکه از سهام کوچکتر بیشمار (کوانت ها) تشکیل یافته است.
ب
· اینشتین در سال ۱۹۰۵ میلادی در باره جذب اشعه (تابش) همین نظر را اعلام داشت.
پ
· بورن در سال ۱۹۱۳ میلادی ثابت کرد که انرژی تابش و همچنین انرژی اتم ها کوانتومی شده است.
ت
· د بروگلی در سال ۱۹۲۴ میلادی به این نتیجه رسید که نه فقط نور، بلکه همه ذرات حاوی طبیعت دوگانه اند.
· یعنی هم حاوی خواص موجی اند و هم حاوی خواص ذره ای اند.
(یعنی
ساختار و خصلت دیالک تیکی دارند.
دیالک تیک موجی و ذره ای
مترجم)
ث
· علاوه بر این «امواج ماده» مورد نظر او را نمی توان به مثابه امواج مکانیکی و یا الکترومغناطیسی به معنای وضوح تصویری کلاسیک تلقی کرد، بلکه آنها بنا بر طبیعت فیزیکی شان حاکی از امواج احتمالاتی اند.
ج
· و سرانجام در سال ۱۹۲۷ میلادی هایزنبرگ به فرمولبندی رابطه نامعین نایل آمد و جنبه ذره ای ماده را دیگر بر مبنای وضوح تصویری رایج در فیزیک کلاسیک مطرح نکرد.
۲۱
· اگر تئوری کوانتومی، تصورات وضوح تصویری فیزیک کلاسیک را در عرصه حرکت در هم کوبید، تئوری نسبیت در رابطه با تصورات مربوط به مکان و زمان به نتایج مشابه رسید:
الف
· اینکه سرعت نور به حرکت منبع نور وابستگی ندارد.
ب
· اینکه همزمانی حوادث، تنها در رابطه با سیستم های مختصات معینی صدق می کند
پ
· اینکه زمان در سیستم های اینرت (خنثی) متحرک مختلف به طرق مختلف جریان می یابد
ت
· اینکه فواصل مکانی به سرعت سیستم های خنثی وابسته اند.
ث
· اینکه مکان در پیرامون اجرام بزرگ انحنا پیدا می کند و ساختار میدان قوه جاذبه تغییر می یابد و غیره.
۲۲
· اینها همه با تصورات وضوح تصویری فیزیک نیوتونی راجع به مکان مطلق، زمان مطلق و قوه جاذبه در تضاد قرار داشتند.
۲۳
· توسعه تئوری کوانتومی و بعدها تئوری میدان کوانتومی و تئوری نسبیت، جهان ـ تصویر وضوح تصویری مبتنی بر علوم طبیعی قرن نوزدهم میلادی را با جهان ـ تصویر عمدتا مبتنی بر وضوح غیرتصویری جایگزین ساخت که دیگر به کمک اصطلاحات و مفاهیم تجربه روزمره قابل توضیح نبودند.
۲۴
· از این رو هایزنبرگ و فیزیک دانان دیگر به این نظریه رسیدند که تفاوت فیزیک مدرن با فیزیک کلاسیک اصولا در وضوح غیرتصویری نهفته است و این نظریه را به درجه یک اصل متدئولوژیکی فیزیک نظری و حتی فراتر از آن به درجه یک اصل معرفتی ـ نظری به طور کلی ارتقا دادند.
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر