هیئت تحریریه کلکتیو
برگردان
۷
· روابط میان کار و احساسات و عواطف از اهمیت خارق العاده برخوردارند.
۸
· کار قوی ترین منبع و چشمه احساسات و عواطف است.
۹
· در هر کردوکار خلاق، احساسات و عواطف بشری می توانند به طور همه جانبه و فراگیری توسعه یابند.
۱۰
· اما یکنواختی کردوکار، بی محتوایی و بی معنایی کردوکار، کسالت و کرختی می توانند سدی در راه توسعه احساسات و عواطف گردند و یا موجب توقف آنها شوند.
· یعنی به فقر احساسی ـ عاطفی منجر شوند.
۱۱
· ما بسته به مناسبات انسان نسبت به کار، میان تجارب احساسی ـ عاطفی اکتیو (فعالیت مبتنی بر آگاهی) و پاسیو (منفعل) تفاوت قائل می شویم.
۱۲
· تجارب احساسی ـ عاطفی اکتیو، تجاربی اند که به انگیزش کردوکار و اکتیویته انسان ها منجر می شوند.
· به تقویت انرژی آنها می پردازند و انها را به اعمال منطبق با آن سوق می دهند.
۱۳
· تجارب احساسی ـ عاطفی پاسیو (منفعل)، به کاهش اکتیویته و فعالیت انسان ها منجر می شوند.
۱۴
· به عنوان مثال، ما می توانیم میان رضایت اکتیوساز (فعال ساز) و خودراضی بودن پاسیو تفاوت بگذاریم.
۱۵
· تجارب احساسی ـ عاطفی اکتیو و پاسیو (فعال و منفعل) می توانند هم در پیوند با احساسات و عواطف مثبت پدید آیند و هم در پیوند با احساسات و عواطف منفی.
۱۶
· در شرایط معینی هم خشم کوتاهمدت می تواند تأثیر اکتیوسازی اعمال کند و هم شادی.
۱۷
· تصمیمگیری ها و کردوکارها هر چه مهم و معنامند برای انسان ها باشند، بروز تجارب احساسی ـ عاطفی هم به همان اندازه قوی تر صورت می گیرد.
۱۸
· این بستگی به عوامل زیر دارد:
الف
· بستگی به مشخصات شخصیتی فرد دارد.
ب
· بستگی به موضعگیری فرد نسبت به کار دارد.
پ
· بستگی به شعور فرد دارد.
۱۹
· میان تفکر و احساسات و میان زبان و احساسات رابطه تنگاتنگی وجود دارد.
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر