۱۴۰۱ بهمن ۱۵, شنبه

زندگی مارکس و انگلس (۳۵۵)

     

 هاینریش گمکوف

برگردان

شین میم شین

 

فصل بیست و چهارم

«زندگی ما بیهوده نبود.»

ادامه

 

۴

این جمعبندی حیات سیاسی انگلس بود.

این قانون اساسی ئی بود که از زمان مارکس و انگلس

 در خدمت جنبش کارگری انقلابی بین المللی بود.

 

  انگلس

در شهر زوریخ (سوئیس) پیوندهای دوستی مکاتباتی شخصی جدیدی

 با 

بسیاری از انقلابیون روسی، ایتالیایی، اطریشی و آلمانی و ضمنا کلارا ستکین 

 بست.

 

با شرکت علنی انگلس در کنگره انترناسیونال دوم، 

«آهنگ کل سفرش تعیین شده بود

و

فاتحه بلند بالایی بر نیت او مبنی بر مسافرت به عنوان شخصی مطلقا غیر سیاسی خوانده شده بود.»

(مارکس و انگلس، «کلیات»، جلد ۳۹، ص ۱۳۱)

 

  انگلس

در سفر از کوهستان های سوئیس به اطریش،

می بایستی در دو تجمع بزرگ شرکت ورزد:

نخست

در جشن دربسته ای در ۱۰ ماه سپتامبر که حدود ۶۰۰ رفیق خدمتگزار شرکت داشتند.

بعد

در تجمع توده ای در ۱۴ ماه سپتامبر.

 

در این تجمع توده ای

چندین هزار تن از کارگران شهر وین

علنا و آشکارا

طرفداری خود از سوسیالیسم و انترناسیونالیسم پرولتری

را

اعلام می داشتند.

 

با ورود فریدریش انگلس

همراه با آگوسست ببل، ویکتور آدلر و لوئیزه کائوتسکی

به

سالن تجمع

استقبال توفانی پر شور و شوق و شیفتگی

به عمل آمد.

 

افسر شهربانی ناظر به تجمع

که

از انتخاب انگلس به عنوان رئیس افتخاری ممانعت به عمل آورد،

نتوانست خدشه ای بر شور و شوق و شیفتگی حضار وارد سازد.

 

رئیس تجمع به درخواست حضار

خواست که «فریدریش انگلس در محل افتخاری در تجمع اجلاس کند.»

 

پس از گزارشات چندین تن از کنگره انترناسیونال دوم در شهر زوریخ،

  انگلس

رشته کلام را به دست گرفت

و

با دلی مملو از اوپتیمیسم (خوش بینی) از موفقیت های تحسین برانگیز جنبش سوسیالیستی سخن گفت:

«در سرتاسر جهان، هر چه رخ می دهد، با در مد نظر قرار دادن ما، رخ می دهد.

ما به قدرت بزرگی مبدل شده ایم.

قدرت بزرگ هراس انگیزی.

قدرت بزرگی که متنفذ تر از همه قدرت های بزرگ است.

این برای من افتخار بزرگی است.

زندگی ما بیهوده نبوده است

و

می توانیم

به

زحمات خود

با افتخار و خشنودی خاطر بنگریم.

(مارکس و انگلس، «کلیات»، جلد ۲۲، ص ۴۱۰)

 

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر