
حکایت هجدهم
(دکتر حسین رزمجو، «بوستان سعدی»، ص ۴۵ ـ ۴۶)
بخش دوم
۱
نخواهی که ملکت بر آید به هم
غم ملک و دین هر دو باید به هم
معنی تحت اللفظی:
اگر می خواهی که مملکتت در هم نریزد، غم دنیا و دین را با هم بخور.
سعدی
در این بیت شعر،
منظور خود را از مفهوم «غم دین خوردن» تصریح می کند:
اگر می خواهی که ملکت خراب نشود، اگر می خواهی که جامعه دچار فساد و تباهی نشود و ظلم و بیداد از حد نگذرد و با قیام و یا مقاومت منفی توده ای فرو نپاشد، باید غم ملک و دین را با هم بخوری.
منظور از دین نه فقط دین به معنی رایج کلمه، بلکه دین به مثابه ایدئولوژی نظام اجتماعی فئودالی ـ بنده داری است.
جامعه (ملک) مبتنی بر دیالک تیک مادی و فکری است.
سعدی
دیالک تیک مادی و فکری
را
یعنی
دیالک تیک زیربنای اقتصادی و روبنای ایده ئولوژیکی
را
دیالک تیک تولید نیازمندی های مادی و تولید نیازمندی های روحی
را
به
شکل دیالک تیک دنیا و دین بسط و تعمی داده است.
بدون تولید نیازهای مادی و فکری نمی توان نظام اجتماعی موجود را بازتولید کرد.
دیالک تیک حاکمیت طبقاتی بر دیالک تیک زور و زر و تزویر و تحمیق و تخدیر و تسکین قوام می یابد.
حکومت باید بر دیالک تیک بیم و امید، بر دیالک تیک قهر و مهر، بر دیالک تیک سرنیزه و تریاک استوار شود.
دین در جامعه طبقاتی پدیده ای مولتی فونکسیونال (چندین کارکردی) است.
دین از سوئی با هنجارها، نرمها، قواعد و قوانین اجتماعی و اخلاقی خود به حفظ و تحکیم همبود کمک می کند
و
از
سوی دیگر
با نهادهای خیریه خود به تعدیل تضادهای اجتماعی می پردازد.
دین حلقه رابط میان توده و طبقه حاکمه است.
دین توده مولد و زحمتکش به تنگ آمده را با وعده و وعید اخروی توخالی تسکین می دهد، آتش خشمش را خاموش می سازد، از طغیان و قیام باز می دارد.
دین به توجیه نظام اجتماعی بیدادگر می پردازد و با جزم های گوناگون، از جمله جزم «مشیت الهی» همه ناگواری های اجتماعی و طبیعی را توجیه می کند و همبود را از فروپاشی حفظ می کند.
طبقه حاکمه باید غم ملک و دین را همزمان بخورد.
به عبارت دیگر ستم مادی را با ستم معنوی پیوند دهد.
این رهنمود ایدئولوگ تمام عیار فئودالیسم است:
برای تن در دادن توده ها به استثمار فئودالی، ستم و سرکوب مادی آنها کفایت نمی کند، قلب و روح آنها را نیز باید تسخیر کرد.
باور به مقدسات باید چنان در ضمیر توده ها نفوذ کند که از هراس این که مبادا حق ارباب ندانسته حیف و میل شده باشد، حتی نان خالی از گلوی شان پایین نرود.
وقتی فرقه دموکرات در آذربایجان اراضی فئودالی را میان رعایا تقسیم می کند، با پدیده عجیبی مواجه می شود:
دهقانان بهره مالکانه را کما فی السابق، در خفا به اشراف فئودال پرداخت می کنند، تا مال حرام نخورده باشند.
غم دین خوردن، هزاران فایده دیگر برای طبقات حاکمه دارد، که ما در فرصتی دیگر بدان خواهیم پرداخت.
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر