۱۴۰۰ فروردین ۱۶, دوشنبه

فرهنگ مفاهیم فلسفی (الف) استوئآ (۲) (بخش آخر)

Bild

پروفسور دکتر مانفرد بور

برگردان

شین میم شین

 

۲۲

·      استوئیست ها نسبت به مال و منال، تندرستی و یا فقر، پیری، بیماری، مرگ، اسارت و نوکری این و آن بی خیال، بی اعتنا و بی تفاوتند.

 

۲۳

·      به عبارت دیگر، چنین عواملی را نه خوب تلقی می کنند و نه بد.

·      زیرا آنها، ماهیتا، چیزهای ظاهری اند و لذا برای خردمندان از اهمیت بزرگی برخوردار نیستند.

 

۲۴

·      چنین عواملی برای هستی حکما (خردمندان)، که خصیصه شان بی اعتنائی، بی خیالی، آرامش درونی و روحی است، محلی از اعراب ندارند.

 

۲۵

·      بنابرین، اتیک (اخلاق) استوئیستی حاوی خطوط روشن ریاضتکشی است و به باور به سرنوشت و تقدیر آلوده است.

 

۲۶

·      فلسفه استوئیستی، در مجموع، فرمی از فاتالیسم (سرنوشت گرایی) است.

·      چون بنا بر آن، هستی انسانی به وسیله قوانین حوادث جهانی، به طور تقدیری تعیین شده اند.

 

۲۷

·      فلسفه استوئیستی خواهان تسلیم بی حد و مرز انسان به تقدیر و سرنوشت خویش است که بالضروره ( به طور ضرور و جبری) تعیین می شود.

 

۲۸

·      انفعال و کوی تیسم اجتماعی عواقب ناگزیر فلسفه استوئیستی و جریانات همانندی است که کلا و یا قسما شده در عصر جدید بورژوائی احیا شده اند.

 

·      (کوی تیسم به موضعگیری مبتنی بر انفعال تمامعیار اطلاق می شود که به طرز فلسفی ـ مذهبی اثبات می شود، مثلا در مکتب فلسفی استوئا.

·      کوی تیسم در قرن هفدهم، در کاتولیسیسم به وسیله جریانی عرفانی احیا شد.

·      حکم مرکزی این جریان عبارت از این بود که انسان باید «من» خود را وقف خدا کند، تا با عبادت درونی به تماشای حق نایل آید و به آرامش و بی تفاوتی مطلق دست یابد.

·      کوی تیسم، عبادت و فرم های مذهبی برونی را مانع نیل به حق تلقی می کند. مترجم)

 

۲۹

·      اتیک استوئیستی ـ علیرغم این همه ـ حاوی مضامین مترقی است و حاکی از فروپاشی آشکار جامعه برده داری آنتیک است.

 

۳۰

·      استوئیست ها از حکما و خردمندان، عشق به انسان و عدالت در حق همه انسانها (اعم از یونانی، رومی، بربر و برده) را می طلبند.

 

۳۱

·      انسان در چارچوب فلسفه استوئیستی همه کسانی اند که سیمای انسانی دارند، بی اعتنا به تفاوت های اجتماعی و تعلقات قومی و ملی.

 

۳۲

·      چنین نظریه ای برای دوره استوئیست ها، نظریه ای غیرعادی بود و تا آن زمان هرگز با چنین صراحتی بیان نشده بود.

 

۳۳

·      افکار هومانیستی روشنگری بورژوائی، در اتیک استوئیستی پیشاهنگ خود را می یابد.

 

۳۴

·      ولی مضامین اتیک استوئیستی به سبب جریانات فکری فاتالیستی موجود در کل سیستم استوئا، برائی و تأثیربخشی خود را از دست می دهند و خنثی می شوند.

 

۳۵

·      اتیک استوئیستی ـ بدین طریق ـ در مطالبات خود، انتزاعی می ماند و در درونگرائی انسانی درجا می زند.

 

۳۶

·      خواست استوئیستی مبنی بر تسلیم در برابر تقدیر و سرنوشت ـ در عین حال ـ به معنی دست نخورده گذاشتن وضع موجود است.

 

۳۷

·      تصادفی نیست که فلسفه استوئیستی به مذاق اقشار فوقانی امپراطوری روم خوش می آید و مورد حمایت خاصی قرار می گیرد.

 

۳۸

·      استوئا با بسیاری از ایده های خود، تأثیر ماندگاری بر فلسفه و جهان بینی بورژوازی نوخاسته باقی گذاشته است.

 

۳۹

·      خطوط فکری پانته ئیستی استوئا، جیوردانو برونو را تحت تأثیر قرار دادند و جنبه هومانیستی اتیک استوئا تأثیر فوق العاده ای بر اسپینوزا، جان لاک، کانت، شیللر و گوته به جا گذاشت.

 

۴۰

·      مسیحیت نیز خطوط ریاضتگرانه اتیک استوئا را، گشتاورهای فاتالیستی سیستم آن را، کم بها دادن به هستی برونی را، ضمن وارونه کردن حیات درونی انسانها، به خدمت گرفت.

·      مراجعه کنید به استوئیسم.

 

 پایان

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر