۱۳۹۹ اسفند ۲۱, پنجشنبه

درنگی در اخلاق الاشراف عبید زاکانی (۲۳)

  Bild
  

خواجه نظام‌الدین عبیدالله زاکانی معروف به عبید زاکانی
 (۷۰۱ ـ ۷۷۲ هجری قمری)
رساله اخلاق الاشراف
نهايت خساست

 
ویرایش و تحلیل
از
یدالله سلطان پور
 
۱

و

 حکما 

شجاع کسی را گفته اند که در او نجدت و همت بلند و سکون نفس و ثبات و تحمل و شهامت و تواضع و حمیت و رقت باشد.

 
فلاسفه مذهب منسوخ
اکنون
بر تعریف خود از مفهوم شجاعت آفتابه برمی دارند:

هرگاه 

که 

حرکت نفس بهیمی به اعتدال بود و نفس عاقله را متابعت نماید فضلیت عفت 

او را حاصل آید.

بنا بر این تعریف از شجاعت،
شجاع 
کسی است که نفس حیوانی اش نه افراطی باشد و نه تفریطی (میانه باشد) و عقلش تابع نفس حیوانی اش باشد.
 
اکنون
ادعای می کنند
که
شجاع
باید
دارای صفات زیر باشد:
 نجدت (دلیری)
 همت بلند 
سکون نفس 
 ثبات 
تحمل 
شهامت 
تواضع
 حمیت
 رقت
 
تعریف شجاعت
بدین طریق
تخریب می شود.
 
۲

آن کس 

را

 که بدین خصلت موصوف بود 

ثنا گفته اند

 
فلاسفه مذهب منسوخ
ستاینده شجاعان بوده اند.
 
۳

 و 

بدین واسطه 

در میان خلق سرافراز بوده و این عادت را قطعا عار نداشته اند بلکه ذکر محاربات و مقاتلات چنین کسی را در سلک مدح کشیده اند 

 
معنی تحت اللفظی:
شجاعان
سرافراز بوده اند
و
از
داشتن فضیلت شجاعت
شرمنده نبوده اند
بلکه
دلاوری ها و آدم کشی های خود
را
ستوده اند.
 
این چیزها
ربطی به تعریف عینی و علمی مفهوم شجاعت ندارند.
 
۴

گفته اند

 که

سر مایه مرد، مردانگی است

دلیری و رادی و فرزانگی است

 
معنی تحت اللفظی:
سرمایه مرد، مردانگی و دلیری و فرزانگی
است.
 
این دیگر نشد،
شجاع که نمی توان فرزانه باشد.
فرزانه 
یعنی دانا و فیلسوف.
 
ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر